البرق

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَوْحٍ: آن صفحهای که برای نوشتن تهیه شده ( از این جهت آن را لوح میخوانند که آن نوشته را ظاهر میسازد، مانند لاح، یلوح که به معنای ظاهر شدن است، مثلا میگویند: لاح البرق یعنی برق ظاهر گردید. )
ریشه کلمه:
برق (۱۰ بار)
نور. (نیروی مخصوص) در لغت عرب نوری است که از ابر می‏جهد و چون چشم مضطرب و خیره شود گویند:.، اکواب جمع کوب و آن به معنی کاسه بی دستگیره و اباریق جمع ابریق است به معنی بطری است. در مجمع البیان، اکواب کاسه‏ها و اباریق بطری‏ها معنی شده معنی آیه چنین است: پسران جاویدان با کاسه‏ها و بطریهای مخصوص به دور آنها می‏گردند. و چون اکواب و اباریق هر دو نکره آمده‏اند معلوم است نمی‏توان آنها را کاسه و بطری معمولی دانست در اباریق لازم است معنی (برق) ملحوظ باشد، لذا طبرسی و راغب گفته‏اند: ابریق به واسطه روشنی و صفا، به بطری اطلاق می‏شود استبرق به معنی حریر ضخیم برّاق و سنرس به معنی حریر نازک است (مجمع البیان) نا گفته نماند: سندس و استبرق هر دو نکره است، نمی‏شود گفت: مانند حریر معمولی اند.

جمله سازی با البرق

هو الذى يريكم البرق خوفا و طمعا و ينشى السحابالثقال (12)
عن ابن مسعود قال: قال النبیّ (ص): «یرد النّاس النّار و یصدّون عنها باعمالهم، فاوّلهم کلمع البرق ثمّ کالرّیح ثم کخضر الغرس ثم کشدّ الرجل ثم کمشیه».
نخست به برق (برقى كه در ميان قطعات ابر پيدا مى شود) اشاره كرده مى گويد: اوكسى است كه برق را كه مايه ترس و طمع مى باشد به شما ارائه مى دهد! (هو الذىيريكم البرق خوفا و طمعا).
و من آياته يريكم البرق خوفا و طمعا، وينزل من السماء ماء، فيحيى به الارض بعد موتها
برقها پى در پى بر صفحه آسمان تاريك جستن مى كند: نور برق آنچنان خيره كنندهاست كه نزديك است چشمه اى آنها را بربايد (يكاد البرق يخطف ابصارهم ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کپه اقلی
کپه اقلی
توحید گوی
توحید گوی
باوانم
باوانم
فال امروز
فال امروز