لغت نامه دهخدا
اردوغش. [ اَ غ ِ ] ( اِخ ) از بلوکات ولایت نیشابور خراسان. شامل ده قریه. مساحت 4 فرسخ. مرکز اردوغش. حدشمالی کوه، حدّ شرقی زبرخان، حدّ جنوبی دربقاضی، و حدّ غربی ماذول. ( جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 193 ).
اردوغش. [ اَ غ ِ ] ( اِخ ) از بلوکات ولایت نیشابور خراسان. شامل ده قریه. مساحت 4 فرسخ. مرکز اردوغش. حدشمالی کوه، حدّ شرقی زبرخان، حدّ جنوبی دربقاضی، و حدّ غربی ماذول. ( جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 193 ).
از بلوکات ولایت نیشابور خراسان
💡 این روستا در دهستان اردوغش قرار دارد و بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱،۱۶۷ نفر (۳۸۹ خانوار) بودهاست.
💡 این روستا در دهستان اردوغش قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، جمعیت آن ۱٬۶۸۳ نفر (۵۳۹ خانوار) بودهاست.
💡 این روستا در دهستان اردوغش قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۷۰ نفر (۴۲خانوار) بودهاست.
💡 این روستا در دهستان اردوغش قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۵۷ نفر (۱۵۲خانوار) بودهاست.
💡 این روستا در دهستان اردوغش قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۲ نفر (۲۰خانوار) بودهاست.