محمدتقی سپهر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] محمدتقی سپهر، معروف به لسان الملک (م ۱۲۹۷ ق) پس از تحصیل مقدمات علوم قدیم، به فنون شعر و عروض و قافیه پرداخت. در جوانی از کاشان به تهران آمد و به خدمت همشهری خود، مرحوم صبا ملک الشعرای فتحعلی شاه، رسید و به تشویق صبا به تألیف کتابی در علم قافیه مشغول شد؛ ولی به علت فوت صبا در سال ۱۲۳۸، این کار ناتمام ماند و میرزا محمد تقی به کاشان برگشت و در آنجا محمود میرزا، پسر فتحعلی شاه حکمران کاشان، او را به منادمت خود برگزید و به او تخلّص سپهر داد. سپس از طرف فتحعلی شاه به تهران دعوت شد و در سلک اعضای دیوان درآمد. سپهر در عهد محمدشاه مداح خاص شاه و منشی و مستوفی دیوان شد و به نوشتن کتاب ناسخ التواریخ مأموریت یافت. این کتاب، که تاریخ عمومی است، به وقایع تاریخی از ابتدای خلقت تا سال ۱۲۷۳ ق پرداخته است. تلاشهای او موجب شد تا پس از چندی، ناصرالدین شاه به او لقب «لسان الملک» دهد.
براهین العجماسرارالانواردیوان اشعارناسخ التواریخ.
وفات
وفات سپهر در هفدهم ربیع الثانی ۱۲۹۷ ق در تهران اتفاق افتاد و جسد او را به نجف اشرف منتقل ساختند.
منبع
سایت اندیشه قم
...

جمله سازی با محمدتقی سپهر

پس از بازگشت سگوندها از شیراز، این ایل با ایل‌های میر، جودکی و قلاوند متحد شده و علیه ساکی‌ها برای تصرف منطقه بالاگریوه به نبرد پرداخت که نتیجه آن کشته شدن حسین‌خان ساکی رئیس طایفه ساکی و تصرف بالاگریوه توسط ایل سگوند بود. پس از این شکست ساکی‌ها در لرستان و خوزستان پراکنده شده و بخشی از آن‌ها به عنوان یکی از طوایف سگوند درآمدند. یکی از مورخان معروف به نام محمدتقی سپهر قصیده ای طولانی تحت عنوان قصیده مسود اوراق در شرح مقابله شاهزادگان اراک سروده‌است که بیانگر این ماجراست.
نامهٔ خسروان نه تنها در تعارض آشکار با تاریخ‌نگاری‌های درباری بود، بلکه با ادبیات علم رجال و مقتل‌نویسی در تشیع و تذکره‌نویسی در تصوف نیز تفاوتی روشن داشت. بدین ترتیب، اثر جلال‌الدین میرزا را باید یکی از نخستین آثاری در نظر گرفت که میان خاطرهٔ تاریخ اساطیری ایران که نمایندهٔ آن را شاهنامه می‌توان دانست، از یک سو، و نخستین مطالعات غربیان در تاریخ ایران باستان، که وارد فضای فکری عامهٔ مردم شده‌بود، از سوی دیگر پل زده‌است. گرچه این اثر به اندازهٔ روضه‌الصفای ناصری، نوشتهٔ هدایت، و ناسخ‌التواریخ اثر محمدتقی سپهر محبوب نشد، اما به نظر می‌رسد به منبع الهام سبک نقاشی سقاخانه‌ای در اواخر دوران قاجار و اوائل دوران پهلوی بدل شد.
بر پایهٔ روایت نامهٔ خسروان، عرب‌ها و مغولان دو متهم اصلی زوال ایران بودند؛ شگفت آن‌که یونانیان در فهرست متهمان‌جای نگرفتند. چنین رویکردی به تاریخ —به‌ویژه آن‌جا که حملهٔ عرب و ورود اسلام را فاجعه‌ای عظیم می‌انگاشت— در تضاد آشکار با جریان تاریخ‌نگاری سنتی قاجاری بود که در آثار افرادی همچون رضاقلی‌خان هدایت و محمدتقی سپهر بازتاب می‌یافت.