پوسته پوسته شدن

لغت نامه دهخدا

پوسته پوسته شدن. [ ت َ ت َ / ت ِ ت ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) صورت پوستکها گرفتن. به ورقه های نازک مبدل شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر )صورت پوستکها گرفتن بورقه های نازک مبدل شدن.

فرهنگستان زبان و ادب

{exfoliation, spalling, scaling , desquamation, sheeting, sheet jointing} [زمین شناسی] فرایندی که در آن پوسته ها یا ورق های هم مرکز از سنگ جدا می شود متـ. پوسته پوسته 1

جمله سازی با پوسته پوسته شدن

یکی از راه‌ها در این روش ایجاد مفصل‌های مس و آلومینیوم است؛ که هیچ گونه گپی نباید بین آن‌ها وجود داشته باشد. به‌طور مثال در این نوع پوشش دهی می‌توان ابتدا یک لایه بسیار نازک زینک، سپس یک لایه مس روی زینک، روی زینک یک لایه قلع (قلع را نمی‌شود به صورت مستقیم روی آلومینیوم اعمال کرد، چون باعث پوسته پوسته شدن آن می‌شود) و در انتها روی قلع یک لایه مس اعمال می‌کنیم.
علائم درماتیت سبورئیک به تدریج ظاهر می‌شود و معمولاً اولین علائم آن پوسته پوسته شدن پوست است. علائم معمولاً در هرجایی از جمله پوست سر، پشت گوش‌ها، صورت و مناطقی که پوست چین می‌خورد وجود دارد. پوسته‌ها ممکن است زرد، سفید یا مایل به خاکستری باشند. به‌طور معمول، بیماران دچار قرمزی مختصر، ضایعات پوسته پوسته و در بعضی موارد ریزش مو می‌شوند. سایر علائم شامل خارش، درد، کراست‌های ضخیم و پوشیده شده از پوسته پوسته‌های سفید یا زرد روی پوست (بویژه سر و صورت) که ممکن است به ساقه مو متصل شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شی یعنی چه؟
شی یعنی چه؟
نقض یعنی چه؟
نقض یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز