لغت نامه دهخدا
وحول. [ وُ ] ( ع اِ ) اوحال. ج ِ وَحَل، به معنی گل تنک که ستور در آن درماند. ( ناظم الاطباء ).
وحول. [ وُ ] ( ع اِ ) اوحال. ج ِ وَحَل، به معنی گل تنک که ستور در آن درماند. ( ناظم الاطباء ).
= وحل
اوحال جمع وحل بمعنی کل تنک که ستور در آن درماند.
💡 کتیج دارای بافت شهری به صورت تیپ جلگه ای کوهستانی به شکل متمرکز است و درحال حاضر توسعه آن به صورت خطی درحاشیه جاده اصلی وحول سایر راههای ارتباطی درون شهر صورت میگیرد. این شهر از لحاظ گردشگری پتانسیل قوی ای دارد وحاذبههای گردشگری فراوانی را در خود جای دادهاست