هفت پیروزه کاخ

لغت نامه دهخدا

هفت پیروزه کاخ. [ هََ زَ / زِ ] ( اِ مرکب ) هفت آسمان. هفت خراس:
به آنی بر این هفت پیروزه کاخ
کنی پرده تنگ هستی فراخ.نظامی.

فرهنگ فارسی

هفت آسمان هفت خراس

جمله سازی با هفت پیروزه کاخ

برآیی برین هفت پیروزه کاخ کنی پردهٔ تنگ هستی فراخ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال عشق فال عشق فال عشقی فال عشقی فال سنجش فال سنجش