لغت نامه دهخدا
متدی. [م ُت ْ ت َ ] ( ع ص ) ( از «ودی » ) دیت گیرنده. ( آنندراج ).دیه گیرنده و خون بها دریافت کننده. ( ناظم الاطباء ).
متدی. [م ُت ْ ت َ ] ( ع ص ) ( از «ودی » ) دیت گیرنده. ( آنندراج ).دیه گیرنده و خون بها دریافت کننده. ( ناظم الاطباء ).
دیه گیرنده
💡 راههای زیادی برای استفاده از توزیع بوت استرپ در محاسبه فاصلهٔ اطمینان برای آمارههای شبیهسازی شده وجود دارند و هیچ متدی وجود ندارد که برای تمام مسائل بهترین جواب را بدهد. انتخاب بین سادگی و عمومیت و هدف متدهای تنظیم شده مختلف است که میکوشند برای پوشش بیشتر.
💡 رمزنگاری کلاسیک متدی از رمگذاری است که در آن تنها از کاغذ و قلم استفاده میشد بنابراین بنیان سادهای داشت.
💡 در ۱۹۴۷ کازان در تأسیس مؤسسه اکتورز استودیو، یکی از مهمترین کلاسهای بازیگری آن زمان که بازیگری متدی را آموزش و رواج میداد، مشارکت کرد و بعدها از همین بازیگران آموزشدیده برای بازی در فیلمهایش بهره برد، از جمله مارلون براندو، جیمز دین.
💡 این مؤسسه با الهام گرفتن از روش تدریس نوین و سیستم آموزشی آمریکا و با همکاری با بسیاری از دانشگاههای سراسر جهان و نیز استفاده از روشهای میهمان نوازانه هتلها جهت سرویس دهی به گردشگران، موفق به طراحی متدی جدید در آموزش غواصی گردید که نتایج آن گسترش روزافزون این تفریح سالم در بین جوامع و ملل مدرن و پیشرفته جهان گردیدهاست.