لیف خز

لغت نامه دهخدا

لیف خز. [ ف ِ خ َ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) پرز پوست خز:
همان گرده نرم چون لیف خز
کز او پخته شد گرده گرده پز.نظامی.

فرهنگ فارسی

پر ز پوست خز

جمله سازی با لیف خز

همان گردهٔ نرم چون لیف خز کزو پخته شد گردهٔ گرده پز