لعل پوش

لغت نامه دهخدا

لعل پوش. [ ل َ ] ( نف مرکب ) پوششی برنگ لعل پوشیده. پوشش فرفیری به تن کرده:
یاسمن لعل پوش سوسن گوهرفروش
بر زنخ پیلغوش نقطه زد و بشکلید.کسائی.شد از خون تن ماهیان لعل پوش
دل میغ زد ز آب شنجرف جوش.اسدی ( گرشاسب نامه ).

فرهنگ فارسی

آنکه جامه ای برنگ لعل بتن کرده: یاسمن لعل پوش سوسن گوهر فروش برزنخ پیلغوش نقطه زد و بشکلید. ( کسائی لغ. )

جمله سازی با لعل پوش

به بر زرد یکسر به تن لعل پوش همه شکل دنبال و کافور گوش
شد از خون تن ماهیان لعل پوش دل میغ زد ز آب شنگرف جوش
خورشید لعل پوش چگویم کنایه‌ایست چون ماه لیک هاله‌ای از طوق عنبرش
زمین، از رنگ لاله، لعل پوش است؛ هوا، از بوی گل عنبر فشان است
فلک به تعزیت ما کبود پیرهن است برش بآه جگر، لعل پوش باید داشت
فراوان درو خیل ماهی به جوش همه سرخ چون لشکر لعل پوش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مرسوله
مرسوله
نمایان
نمایان
سراسیمه
سراسیمه
کردار
کردار