کرکرانک

اصطلاح «کرکرانک» به استخوان نرمی گفته می‌شود که در زبان عربی به آن غضروف می‌گویند. این ساختار نرم و انعطاف‌پذیر در بدن نقش مهمی در اتصال و حمایت از استخوان‌ها و مفاصل دارد و به حرکت و انعطاف‌پذیری بدن کمک می‌کند.

در برخی منابع قدیمی و گویش‌های محلی فارسی، کرکرانک را به شکل‌های دیگری مانند کرجن، کرکرک یا کرکری نیز می‌خوانند. این واژه‌ها معمولاً برای اشاره به بافت‌های نرم و انعطاف‌پذیر استخوانی به کار می‌روند و در ادبیات طب سنتی و پزشکی قدیم دیده می‌شوند.

غضروف یا کرکرانک برخلاف استخوان‌های سخت، نرم و قابل انعطاف است و نقش محافظتی دارد. این بافت در مفاصل، بینی، گوش و قسمت‌های مختلف بدن یافت می‌شود و باعث کاهش فشار و اصطکاک بین استخوان‌ها می‌شود، همچنین در شکل‌دهی به بدن و حرکت طبیعی مفاصل نقش مهمی ایفا می‌کند.

لغت نامه دهخدا

کرکرانک. [ک َ ک َ ن َ ] ( اِ ) استخوان نرمی باشد که آن را به عربی غضروف خوانند. ( برهان ). استخوان نرمی که بخایند و آن را کُرکُر نیز گویند به عربی غضروف خوانند. کرکرک. ( از آنندراج ). کرکری. ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). چرند. چرندو. کالو. کرجن. ( ناظم الاطباء ). کرجن. ( جهانگیری ). در تداول مردم بروجرد، کُروجِنه. در تداول اهالی خراسان، جورجورو. غرضوف. غضروف. ناغض. نغض. ( منتهی الارب ). رجوع به غضروف و مترادفات این کلمه شود.

فرهنگ معین

(کَ کَ نَ ) (اِ. ) استخوان نرم، غضروف. کرکری هم گویند.

فرهنگ عمید

استخوان نرم، غضروف، کرجن، کرکرک، کرکری.

ویکی واژه

استخوان نرم، غضروف. کرکری هم گویند.

جمله سازی با کرکرانک

بندگاه، گُرده، آبدان، کرکرانک و بَربوره... از دیگر نمونه واژه‌های فارسی هستند که اکنون در متون امروزی فارسی، جای خود را به مفصل، کلیه، مثانه، غضروف و جرب عربی داده‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش فال ارمنی فال ارمنی فال ای چینگ فال ای چینگ