یک ساعتی

لغت نامه دهخدا

یک ساعتی. [ ی َ / ی ِ ع َ ] ( ص نسبی ) یک ساعته. در مدت یک ساعت. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به یک ساعته شود.

فرهنگ فارسی

یک ساعته در مدت یک ساعت

جمله سازی با یک ساعتی

هیچ افتدت ای جان که مرا برخیزی یک ساعتی از راه جفا بر خیزی
مشو از یاد حق یک ساعتی ای سیدا غافل که می‌گردد مربی در دو عالم ذکر یارب‌ها
هرکه او یک لحظه آزار تو را دارد حَلال لذت یک ساعتی بر عمر او گردد حرام
می‌گشته‌ام بی‌هوش من تا روز روشن دوش من یک ساعتی ساران کو یک ساعتی پایان کو
چرا ایستاده یی ای سیدا چون سرو پا در گل درین گلزار نتوان ساختن یک ساعتی منزل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فراخوانی
فراخوانی
روله
روله
صبا
صبا
مریم
مریم