پر عقل

لغت نامه دهخدا

پرعقل. [ پ ُ ع َ] ( ص مرکب ) که خرد بسیار دارد. سخت خردمند. داهی.

فرهنگ فارسی

پر خردی خردمندی بسیار.

جمله سازی با پر عقل

نمی توان به پر عقل شد فلک پرواز ز عشق، صائب بال و پری مهیا کن
دلیت باید پر عقل و سر ز جهل تهی اگرت آرزوست امر و نهی و گاه و شهی
ای روح چو طاووس بیفشان تو پر عقل یا یاد نداری تو که بر عرش پریدی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز