ناتورالیست

لغت نامه دهخدا

ناتورالیست. ( فرانسوی، ص ) طبیعی دان و محقق در تاریخ طبیعی. || کسی که حیوانات را برای گردآوری در کلکسیون آماده میسازد. || نویسنده ای که پیرو مکتب ناتورالیسم باشد و به سبک آن چیز نویسد. پیرو مکتب ادبی ناتورالیسم. || پیرو مکتب فلسفی ناتورالیسم. کسی که بجز طبیعت نیروی خلاق و محافظ دیگری نمیشناسد.

فرهنگ عمید

طرفدار و پیرو مکتب ناتورالیسم.

فرهنگ فارسی

عالم درطبیعیات، طبیعی دان، طبیعی، دهری
( صفت ) ۱ - طبیعی دان ۲ - پیروناتورالیسم.

جمله سازی با ناتورالیست

تورگنیف پس از سکونت در فرانسه با نویسندگان ناتورالیست فرانسوی و موپاسان و «ژرژ ساند» مخصوصاً فلوبر آشنا شد و محفلی ادبی به اتفاق هم در رستوران «ماینی» تشکیل دادند و چون خوش‌سخن بود توانست با زحمت فراوان روسیه و ادبیات آن را به پاریس بشناساند و مردم را به آثار ادبی روس علاقه‌مند کند. وی در سال ۱۸۶۲ در «بادن بادن» آلمان خانه بزرگی خریده بود و تا سال ۱۸۷۰ در آنجا زیست و چون مدتی در فرانسه زیسته بود بسیاری از داستان‌هایش را در اصل به زبان فرانسه نوشته‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
داشاق
داشاق
ضامن
ضامن
مطلقه
مطلقه
میلف
میلف