گردن بر
فرهنگ فارسی
جمله سازی با گردن بر
بهر حلیهای گوش و گردن بر بط سیم و زر از ساغر و مدام برآمد
نشسته تشنگان ابر رحمت تا کمر در گل به شکل سبزه گردن بر دم شمشیر هم دارند
موسی عمران پی تحصیل زاد چوب چوپانی به گردن بر نهاد
بیازید رستم دو پایش به کین به گردن بر آورد و زد بر زمین
گه حبل به گردن بر مانند شتربان گه بار به پشت اندر مانندهٔ استر
من آن شیرم که شیرینم به نخجیر به گردن بر نهاد از زلف زنجیر