گب زدن

لغت نامه دهخدا

گب زدن. [ گ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) سخن گفتن ( در بسیاری از لهجه ها از جمله در گناباد خراسان و گیلان ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سخن گفتن گفتگو کردن.

جمله سازی با گب زدن

نفس من برتر از آن است که مجروح شود خاصه از گب زدن بیهدهٔ بی‌بصران