پای طاق

لغت نامه دهخدا

پای طاق. ( اِخ ) موضعی به مغولستان و امیرتیمور گورکان بسال 776 هَ. ق. قمرالدین دوغلات را که در مغولستان از او سرداری کلانتر نبود منهزم ساخت و تا موضع پای طاق تعاقب کرد. رجوع به حبیب السیر ج 2 ص 135 شود.

فرهنگ فارسی

موضعی به مغولستان

جمله سازی با پای طاق

بنای حسن ز اول نهاده اند بناز به سنگ سخت دلی پای طاق آن ابروست
آشفته تا مقیم در مرتضی شدی با پای طاق کاخ مسیحا شکسته ای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ژرف یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
الکن یعنی چه؟
الکن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز