هم پایه

لغت نامه دهخدا

هم پایه. [ هََ ی َ / ی ِ ]( ص مرکب ) هم مرتبه و هم رتبه. ( آنندراج ):
هم پایه آن سران نگردی
الا به طریق نیک مردی.نظامی.

فرهنگ عمید

۱. کسی که با دیگری در یک درجه و پایه باشد.
۲. دو نفر که دارای شغل و مقام نظیر هم باشند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که از حیث مقام و رتبه با دیگری مساوی باشد.

جمله سازی با هم پایه

رومیان سپس با عقاید مسیحیت آشنا شدند که همه مردم در نظر خدا برابر هستند و زندگی پس از مرگ در بهشت شگفت‌انگیز است و باید منتظرش بود، بنابراین طبیعتاً اولین نوکیشان مسیحیت برده‌ها و زنان، محروم‌ترین اعضای جامعه بودند – آنها احساس می‌کردند که در این دین مهم و هم پایه با ارباب یا شوهر خود هستند.
هم دولت سلطانی و هم پایه شاهی در بارگه عشرت ما عیش کمین بود
دل از گوهر عشق چون مایه داشت در این راه هم پای و هم پایه داشت
با که هم پویه شودگر زتو بازآید بخت با که هم پایه شود گر زتو رخ پیچد جاه
عرشیان از وی سبق آموخته فرشیان هم پایه زو اندوخته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خنیاگر
خنیاگر
رساله
رساله
ضمیمه
ضمیمه
تعداد
تعداد