نوش باد

لغت نامه دهخدا

نوش باد. ( فعل دعایی ) دعائی است نوشنده را. ( یادداشت مؤلف ). گوارا باد. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). عبارتی که در بزم باده، ساقی و هم پیالگان در پاسخ آنکه جام برگیرد و «به سلامتی » گوید و بنوشد، گویند. نظیر: نوش جان ! نوش ! سازگار وجود! گوارای وجود!:
وقت طرب کردن است می خور که ت نوش باد.منوچهری.گر نمکش هست بخور نوش باد
ورنه ز یاد تو فراموش باد.نظامی.نرگس مست نوازش کن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد.حافظ.
نوش باد. ( اِ مرکب ) نوائی از موسیقی. ( رشیدی ). نام پرده ای است از نوای چکاوک. نوش باده. ( جهانگیری ) ( از برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

کلمه ای که هنگام نوشیدن شراب به یکدیگر می گویند، گوارا باد.

فرهنگ فارسی

۱- ( گوارا باد. ۲ - ( اسم ) پرده ایست از نودای چکاوک
گوارا باد ٠ عبارتی که در بزم باده ساقی و هم پیالگاه در پاسخ آنکه جام بر گیرد و (( به سلامتی ) ) گوید و بنوشد گویند نظیر: نوش جان. نوش. سازگار وجود.

جمله سازی با نوش باد

💡 به کام حاسد او چون کیست باد انوش به کام ناصح او همچو نوش باد کیست

💡 جنابی که با گل خورم نوش باد مرا یاد و گل را فراموش باد

💡 من چون شنیدم از دور آواز مطربانش و آن شاد باش‌ کهتر و آن نوش باد مهتر

💡 تلخی کشان عشق نگیرند جام زهر در محفلی که راه بود نوش باد را

💡 گر آیند حاضر می‌ات نوش باد وگر نی، حسابت فراموش باد

💡 می ده که نوش باد مرا می ز دست تو بر روی نرگس تر و آهنگ نوش باد

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عزیز یعنی چه؟
عزیز یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز