مانان

لغت نامه دهخدا

مانان. ( نف ) شبیه. ماننده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): عُرَیقِطَة؛ جانورکی است عریض و جنبنده مانان به گوه گردان: ناقة مُعَلَّسَة؛ شتر ماده مانان به شتر نر. فلان عطسة فلان؛ یعنی شبیه و مانان اوست در خلق و خلق. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

شبیه مانند

جمله سازی با مانان

بر رخ زردت ز هر جانب نشان آبله پشهٔ خاکیست مانان بر برازی پرفشان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال رابطه فال رابطه فال ارمنی فال ارمنی فال عشق فال عشق