شب خیز

شب خیز به معنای کسی است که در شب از خواب برمی‌خیزد. این واژه به افرادی اطلاق می‌شود که در تاریکی شب، به‌ ویژه برای عبادت و راز و نیاز با خدا، از خواب بیدار می‌شوند. عابدانی که به شب زنده‌داری مشغولند و در این ساعات به دعا و نیایش می‌پردازند، در این دسته قرار می‌گیرند. شب خیزان، افرادی هستند که به طور خاص در دل شب، با خیزش از خواب، به فعالیت‌های معنوی و عبادی می‌پردازند. به طور کلی، این اصطلاح به کسانی اشاره دارد که با هدفی خاص و در فضایی آرام به بیداری شبانه می‌پردازند و به نوعی ارتباط نزدیک‌تری با عالم معنوی برقرار می‌کنند.

لغت نامه دهخدا

شب خیز. [ ش َ ] ( نف مرکب ) شب خیزنده. آنکه شبها برخیزد. ( آنندراج ). کسی که در شب از خواب برمیخیزد، مثل: عابد شب خیز. ( از فرهنگ نظام ). کسی که برای عبادت شب هنگام از خواب برخیزد. ( ناظم الاطباء ). قائم اللیل. شب زنده دار. || چیزی که شب برخیزد مثل ناله شب خیز. ( فرهنگ نظام ):
هر خسی قیمت نداند ناله شب خیز را
خسروی بایدکه داند قدر این شبدیز را.صائب.

فرهنگ عمید

۱. خیزنده در شب، ویژگی کسی که شب از خواب برخیزد و بیدار بماند.
۲. [قدیمی] ویژگی آن که شب برای عبادت از خواب برخیزد، شب زنده دار.

فرهنگ فارسی

خیزنده درشب، آنکه برای عبادت شب برخیزدشب زنده دار
( صفت ) ۱ - کسی که شب از خواب برخیزد و بیدار بماند. ۲ - آن که شب هنگام برای عبادت از خواب برخیزد.

جملاتی از کلمه شب خیز

بیا خواجو که با مرغان شب خیز نهادست از هوا جان در میان گل
در هوای گل روی تو بود خواجو را همنفس بلبل شب خیز خوش الحان همه شب
شامی شب خیز بزم افروز رومی طلعتم حور آتس روی عنبر موی مشکین معجرم
ز مظلوم شب خیز غافل مباش که او در سحرگاه زاری کند
چو روشن گشت روز آن شاه شب خیز ندید از تیره بختی گرد شبدیز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم