لب چرا

لغت نامه دهخدا

لبچرا. [ ل َ چ َ ] ( اِ مرکب ) نخود و کشمش و اقسام میوه های خشک را گویند که مردم بوقت صحبت داشتن در شبهای زمستان در میان ریزند و کم کم خورند و صحبت دارند. ( از برهان ). شب چره. لب چره. ( آنندراج ). || مطلق خوردنی. || علف چاروا. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) نخود و کشمش و انواع میوه های خشک که در مجالس بزم ووقت صحبت با یاران صرف کنند شب چره تنقلات: بعیش یکدمه احمد مساز با شربت ز نقل لب چره بردار توش. جاوید. ( احمد اطعمه لغ. )

جمله سازی با لب چرا

تبسّم ندارد چرا غنچه بر لب چرا بلبل امشب نوایی ندارد؟
پیش دریا بهر روزی لب چرا باید گشود؟ ماهیان را در خم قلاب دیدن خوشترست
افسر اگر نه روز و شب مدحت یار می کند لعل ز لب چرا چکد گاهِ غزل سرائیش
در خط شَوَم ز سبزه خط ّتو هر زمان تا لب چرا بر آن لب شکر فشان نهاد
از اشک لعل ساغر چشمم لبالب است تا لب چرا بر آن لب ساغر نهاده ای
چونکه دلم به درد او هست حزین و مبتلا درد مرا ز لب چرا دوست دوا نمی‌کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
هنگام یعنی چه؟
هنگام یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز