داورستان

لغت نامه دهخدا

داورستان. [ وَ رِ ] ( اِ مرکب ) دارالقضاء. محکمه. عدالتگاه. ( آنندراج ). دیوانخانه. دیوان عدالت: سرهنگان او را ستدند و در چهارسو بردند جای داورستان. ( ترجمه دیاتسارون ص 350 ).

فرهنگ عمید

دادگاه، عدالت خانه، داوری خانه، داوری گاه.

فرهنگ فارسی

دادگاه، عدالتخانه، داوری خانه وداوریگاه
دار القضائ ٠ محکمه

جمله سازی با داورستان

💡 ره داورستان پر انبوه گشت چو خونی ‌سوی‌ داورستان گذشت

کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز