طایی

لغت نامه دهخدا

طایی. ( ص نسبی ) طائی. منسوب به طَی. پدر قبیله ای از عرب و قیاس طَیّئی است. ( از اقرب الموارد ). رجوع به طائی شود.

فرهنگ عمید

از قبیلۀ طی: نماند حاتم طایی ولیک تا به ابد / بماند نام بلندش به نیکویی مشهور (سعدی: ۱۰۸ ).

فرهنگ فارسی

طائی. منسوب به طیئی پدر قبیله و قیاس طیئی است.

جمله سازی با طایی

💡 حاتم طایی تویی، چون جود ورزی روز مهر رستم سکزی تویی، چون حرب سازی روز کین

💡 گر حاتم طایی نه بجایست تو بجایی بر جای چنان راد سخا پیشه سزایی

💡 تو را به حاتم طایی مثل زنند و خطاست گل شکفته که گوید به ارغوان ماند؟

💡 هر کس ز کرم طی نکند وادی شهرت گر حاتم طایی است جوانمرد ندانی

💡 نماند حاتم طایی ولیک تا به ابد بماند نام بلندش به نیکویی مشهور

💡 جز به سزاوار میر گفت ندانم ورچه جریرم به شعر و طایی و حسان

روله یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز