تملق

کلمه تملق در زبان فارسی به معنای ابراز محبت یا احترام به صورت اغراق‌آمیز و غیرصادقانه می‌باشد. این واژه به رفتارهایی اشاره دارد که در آن فرد به قصد جلب توجه یا رضایت دیگران، به‌ویژه افرادی که در موقعیت‌های قدرت یا مقام بالاتری قرار دارند، به چاپلوسی یا تعریف و تمجید افراطی از آن‌ها می‌پردازد. این عمل اغلب به عنوان یک رفتار غیرصادقانه و ریاکارانه تلقی می‌شود.

انگیزه‌ها

انگیزه‌های مختلفی می‌تواند فرد را به تملق‌گویی وادار کند، از جمله: جلب توجه و محبت دیگران، کسب منافع شخصی یا حرفه‌ای و ایجاد روابط نزدیک‌تر با افراد قدرتمند.

نتایج

این عمل ممکن است نتایج مختلفی به همراه داشته باشد:

در برخی موارد، ممکن است منجر به جلب توجه و حمایت فرد مورد نظر شود.

در موارد دیگر، ممکن است به عنوان رفتاری ریاکارانه و غیرصادقانه شناخته شود که می‌تواند به کاهش اعتبار و اعتماد اجتماعی فرد منجر شود.

کاربردها

در زندگی روزمره: تملق در روابط اجتماعی، به ویژه در محیط‌های کاری و سیاسی، به وفور مشاهده می‌شود. به عنوان مثال: او همیشه به تملق‌گویی از رئیسش می‌پردازد تا بتواند ارتقاء شغلی بگیرد.

در ادبیات و رسانه‌ها: این واژه ممکن است در نقدهای اجتماعی و فرهنگی به کار رود، به ویژه زمانی که به رفتارهای ریاکارانه اشاره می‌شود.

لغت نامه دهخدا

تملق. [ ت َ م َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) چاپلوسی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). تملاق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). رجوع به تملاق شود.

فرهنگ معین

(تَ مَ لُّ ) [ ع. ] (مص ل. ) چاپلوسی کردن، چرب زبانی کردن.

فرهنگ عمید

چرب زبانی کردن، چاپلوسی و اظهار فروتنی و محبت کردن.

فرهنگ فارسی

چرب زبانی، چاپلوسی واظهارفروتنی ومحبت کردن
۱ - ( مصدر ) چاپلوسی کردن چرب زبانی کردن. ۲ پ ( اسم ) چاپلوسی چرب زبانی. جمع: تملقات.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از رذایلی که در اثر انحراف قوه شهویه اثرات ناگواری بر زندگی دینی و دنیایی شخص می گذارد و او را از نظرها ساقط و از درجه اعتبار پایین می ­آورد چاپلوسی و تملق­ های بی جایی است که شخص مرتکب آن شده و آبرو و حیثیت خود را به حراج می گذارد که این خود نشان از شرک خفی در نهاد او دارد.
جوهری در صحاح می­ گوید: «رجلٌ مُلِق. یعنی چیزی را می­ گوید که قلباً به آن اعتقاد ندارد.» 
البته این قول، تفسیر به لازم أعم است که با زبان می ­باشد و معنای دقیق آن چنین است: اظهار لطف و محبت و دوستی که با خضوع مخلوط شده باشد با آن که در قلب چنین نیست. 
تعریف و تمجیدهای بی­ موردی که از دیگری می­ شود نشان از خفت و خواری چاپلوس و مبتلا شدنش به شرکی است که ثمره آن در اعمال و رفتار وی ظهور پیدا کرده، ننگ و عار را برای او به ارمغان آورده است.
منشأ چاپلوسی
هدف انسانی که طالب رضا و خشنودی مردم است و توجه به جلب نظر و قلوب مردم دارد، آن است که آن ها را مؤثر در اموری می‏داند که مورد طمع اوست. مثلا کسانی­ که پول پرست و مال دوست هستند، پیش ارباب ثروت خاضع بوده از آن ها تملق می­ گویند و برای آن ها فروتنی می­ نمایند و کسانی که طالب ریاست و احترامات ظاهری هستند از مریدان و پیروان خود تملق ها کرده، فروتنی ها می­ نمایند تا قلوب آن ها را به هر ترتیبی که هست به سوی خویش جلب کنند اما در مقابل کسانی هستند که با ریاضات شرعیه خود را تربیت کرده، طالب رضای حق‏اند و زینت­ های دنیا آن ها را نلرزانده، در ریاست، طالب رضای حق هستند و هنگامی که زیر دستند حق­ جو و حق طلب بوده هم چون آدم های شریف گذران عمر می­ کنند. 
البته ناگفته نماند که گاهی شیطان افراد را به بهانه تواضع به این بلیه دچار کرده مشغولشان می­ کند و حال آن که مابین آن دو فاصله هاست: تواضع مبدأش علم به خدای تعالی و نفس بوده، غایتش هم خدا است یا کرامت خدا و نتیجه‏اش کمال نفسانی است. درحالی که تملّق، مبدأش شرک و جهل بوده، غایتش نفس است و ثمره‏اش خفّت و خواری می ­باشد. به هرحال باید دانست که چاپلوسی از آبشخور نفاق و خودخواهی سیراب شده است. 
متأسفانه گاهی، عادت بعضی از مردم شده است که چرب زبانی و تملّق را دلیل بر مردم‏داری و حسن خلق تلقّی کرده، خلاف آن را نشانه حقارت و کم ارزشی و نبود شخصیّت می­ پندارند. 
آثار چاپلوسی
مهم ترین اثر، این است که ملکه اخلاص را از کف داده و چشم نیاز به عنایت و بخشش مخلوقی هم چون خود می­ دوزد که حکایت از شرک پوشیده و خفی وی می­ کند. چرا که وی در توحید افعالی دچار مشکل شده است و دیگران را مؤثر در امور جاری در عالم می بیند. 
گاهی خود را برده پستی می‏نمایاند تا از متاع او چیزی نصیبش گردد. در تملّق بی‏سروپائی هزار دروغ می­ گوید، تا قلب او را به دست آورد که نتیجه­ ای جز خواری و ذلت خود و احساس شخصیتی کاذب و توخالی در نوع تعریف شدگان به بار نخواهد گذاشت که نتیجه آن، برهم خوردن تعادل جامعه و رفتن آن به سوی حالتی دروغین و مسموم خواهد بود.

ویکی واژه

چاپلوسی کردن، چرب زبانی کردن.

جملاتی از کلمه تملق

نزدیکی به خداوند نیز جز با بیزاری از غیر خدا حاصل نمی آید. پس کسی که چیزی را دوست بدارد، حجابی بر خداوند پذیرفته، و شرکی پنهانی از باب تملق محبت خویش بغیر خدا، ورزیده است.
دشمنی ضعیف که در طاعت آید و دوستی نماید، مقصود وی جز آن نیست که دشمنی قوی گردد و گفته‌اند: بر دوستی دوستان اعتماد نیست تا به تملق دشمنان چه رسد و هر که دشمن کوچک را حقیر می‌دارد، بدان ماند که آتش اندک را مهمل می‌گذارد.
نسخه‌ای از کتاب اخلاق دین‌شناسی دکتر ابوالقاسم فنائی را پیش از انتشار نزد یکی از برجسته‌ترین روشنفکران ایرانی بردم و گفتم به نظرم بهترین کتاب سال‌های اخیر در سنت «روشنفکری دینی» است. با وجود آن که اهل اغراق و تملق نیست، بعد از خواندن کتاب گفت: «به نظرم غنی‌ترین کتاب سنت روشنفکری دینی در تمام سال‌های پس از انقلاب است و خردپسندانه‌ترین الگوی دفاع از دین و نقد اخلاقی دین رسمی».
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم