حراج

معنی و مفهوم

حراج به معنای فروش کالاها یا خدمات با قیمت پایین‌تر از قیمت بازار یا به صورت مزایده‌ای است. در این مزایده، خریداران می‌توانند قیمت‌های خود را ارائه دهند و در نهایت کالایی به بالاترین قیمت پیشنهادی فروخته می‌شود.

انواع حراج

عمومی: در این نوع هر کسی می‌تواند شرکت کند و کالاها به بالاترین پیشنهاد فروخته می‌شوند. این نوع حراج معمولاً در بازارها یا نمایشگاه‌ها برگزار می‌شود.

خصوصی: در این نوع فروش ویژه، فقط گروه خاصی از خریداران دعوت می‌شوند و کالاها به صورت خصوصی فروخته می‌شوند.

آنلاین: با پیشرفت فناوری، فروش‌های فوق‌العاده آنلاین نیز رواج یافته‌اند که در آن‌ها خریداران می‌توانند از طریق اینترنت پیشنهادات خود را ارائه دهند یا محصولات خود را با پایین‌ترین قیمت به فروش برسانند.

کاربردها

در تجارت و اقتصاد: حراج‌ها به عنوان روشی برای فروش کالاها و خدمات در بازارهای مختلف به کار می‌روند. به عنوان مثال، این فروشگاه برای جذب مشتریان، یک فروش ویژه برگزار کرده است.

در هنر و آثار هنری: این نوع فروش معمولاً برای فروش آثار هنری و عتیقه‌جات انجام می‌شود و می‌تواند قیمت‌های بالایی را به خود اختصاص دهد.

لغت نامه دهخدا

حراج. [ ح ِ ] ( ع اِ ) ج ِ حَرَجة و حَرْج. ( منتهی الارب ). ج ِ حَرْج. جنازه های گبران. || ج ِ حِرْج. جامه های بر رسن افکنده خشک شدن را.
حراج. [ ح َ ] ( ع اِمص ) بمعرض بیع گذاشتن متاع در میان جماعتی، تا آنکه بها بیشتر دهد بدو فروشند، و نام دیگر این نوع فروش مزایده است و لفظحراج عربی نیست، چه در عربی حرج به معنی گناه و تنگی است که با این معنی مناسبت ندارد، و در اول این لفظ را مردم مصر اصطلاح کردند. ( از فرهنگ نظام ). مزایده. بر من یزید فروختن. بر من یزید گذاشتن. بر مزایده گذاشتن. اب انستاس کرملی گوید: حراج کلمه ای است که فروشندگان چند بار بر زبان آرند پیش از آنکه کالا را بطور قطع بفروشند، پس حراج باقی ماندن کالاست بر قیمتی نزد دلال و چنین بازار را بازار حراج گویند. ( نشوءاللغة العربیة ). و گاه حَرّاج با تشدید راء تلفظ کنند.
حراج. [ ح َرْ را ] ( ع اِمص ) رجوع به حَراج ( بدون تشدید ) شود.

فرهنگ معین

(حَ ) [ ع. ] (اِمص. ) چیزی را با مزایده به فروش گذاشتن.

فرهنگ عمید

۱. فروختن چیزی به قیمت پایین تر از قیمت اصلی آن.
۲. فروش چیزی به مزایده، فروش ملک یا کالا در حضور عدهای که هر کس بیشتر بخرد به او بدهند.
= حرج

فرهنگ فارسی

فروش چیزی بمزایده، فروش کالادرحضورعدهای
( اسم ) مزایده چیزی را بمزایده گذاشتن
جمع حرجه

فرهنگستان زبان و ادب

{sale} [اقتصاد] فروش ویژۀ کالا یا خدمات با قیمت کاهش یافته

جملاتی از کلمه حراج

کایلی رد آینه را در حراجی‌ها می‌گیرد و موفق می‌شود به مدت یک هفته اجازه نگهداری از آن را بگیرد. کایلی به همراه برادرش سعی دارد که با جمع کردن شواهد ثابت کند این آینه قدرت‌های فراطبیعی دارد و آینه مسئول مرگ پدر و مادرش است. در همین حین تیم و کایلی در خانه شان خاطرات کودکی شان زنده می‌شود و چیزهایی را به یاد می‌آورند.
پس از مرگش، اموال ملکه سابق در یک حراجی در پاریس به فروش رسید که از آن ۸٫۳ میلیون دلار عاید شد، از جمله لباس عروسی مارک کریستین دیور او ۱٫۲ میلیون دلار به فروش رسید.[نیازمند منبع]
لوازم و وسایل المپیک به حراج گذاشته نشد. بعضی از وسایل و لوازم کابین‌های درجه یک و بعضی از قسمت‌های پلکان آن به هتل وایت سوان در آلنویچ انگلستان برده شد. بعضی از لوازم دیگر آن پراکنده شد. در سال ۲۰۰۰ چوب‌های اصل المپیک را خریدند و در رستوران از آن استفاده شد. در سال ۲۰۰۴ موزهٔ تایتانیک در برانسون آمریکا کابین درجه یک المپیک را به‌عنوان نمونهٔ یک کابین درجه یک، به‌کار گرفت.
کارهای او در بسیاری از موزه‌های معتبر جهان نگهداری می‌شود. موزه هنرهای معاصر تهران نیز از کارهای جاکومتی دارد. در فوریه ۲۰۱۰ یکی از مجسمه‌های او به نام مردی که راه می‌رود به مبلغ ۶۵ میلیون پوند (۱۰۴ میلیون دلار) فروخته شد که تا آن زمان گران‌ترین مبلغ در حراج آثار هنری بوده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم