واژهای است که در منابع کهن فارسی بهصورت ترکیبی وصفی [اَ] ثبت شده و در لغتنامههایی چون آنندراج معادلِ رامی دانسته شده است. همچنین در کتاب منتهی الارب معانی دیگری مانند نشابه و نابل برای آن ذکر گردیدهاست. در فرهنگ ناظمالاطباء نیز این واژه بهصورت کمانکش، کماندار و تفنگچی تعریف شده و به شخصی اشاره دارد که با کمان یا ابزارهای پرتابی، تیراندازی میکند.
در متون تاریخی و جغرافیایی فارسی، از این واژه برای توصیف جنگآوری و مهارت در آن استفاده شده است؛ چنانکه در ترجمهٔ تاریخ طبری آمده: «هزار پیاده را بخواند از تیراندازان». نیز در کتاب حدود العالم هنگام توصیف مردمان نواحی مختلف، از جمله در توصیف شهر هلاورد. همینگونه در شرح مردم ماوراءالنهر و بخارا تأکید شده که آنان مردمانی اند جنگی و غازیپیشه و تیرانداز» و «مردمان وی تیراندازند و غازیپیشه.
با توجه به این اسناد، این واژه در زبان فارسی تنها به معنی پرتابکنندهٔ تیر با کمان نیست، بلکه در مفهوم وسیعتر به هر کس که با ابزارهای پرتابی مانند تفنگ به هدفگیری بپردازد، اطلاق میشود. این واژه بر صفتی مهم در جوامع کهن ایران و سرزمینهای همجوار نیز دلالت دارد که نشاندهندهٔ مهارت رزمی و آمادگی دفاعی مردمان آن دوران بوده است.