قاصی

لغت نامه دهخدا

قاصی. ( ع ص ) قاص. دور. دورشونده. ( ناظم الاطباء ). بنهایت رسنده. ( غیاث ). مقابل دانی به معنی نزدیک:
خجسته مجلس او را سران اهل سخن
سزد که مدح سرایند قاصی و دانی.سوزنی.خاص و عام از قاصی و دانی هواخواه تواند
عمرو و زید و جعفر و صالح، یزید و بایزید.سوزنی.

فرهنگ معین

[ ع. ] (اِفا. ) دورشونده، به نهایت رسنده.

فرهنگ عمید

دور: خجسته مجلس او را سران اهل سخن / سزد که مدح سرایند قاصی و دانی (سوزنی: لغت نامه: قاصی ).

فرهنگ فارسی

دورشونده، بعید، دور
( اسم ) ۱ - دور شونده ۲ - بنهایت رسنده ۳ - دور مقابل دانی نزدیک.

جمله سازی با قاصی

براق عظم تو گامی که برگرفت ز هند نهاد گام دوم بر اقاصی ارّان
برند از خاک درگاهش مراتب صادر و وارد خورند از خوان انعامش براتب قاصی و دانی
ماهیان در وی بسان صوفیان خرقه پوش سر بر آورده بر قاصی ولی بی اختیار
نبودی گر چنین ‌کردن نیارست اینهمه معجز که از درکش بود قاصر عقول قاصی و دانی
ولی بر صدق دعوی پیش خصمم گواهی میدهد قاصی و دانی
مرا با چنین طبع چون آب و آتش کزو در شگفت اند قاصی و دانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز