کلمه خرمن در زبان فارسی به معنای انبوهی از کاه، محصولات زراعی و بهویژه غلات است و بهطور خاص به تودهای از محصولاتی که از مزارع برداشت شدهاند، اشاره دارد. این واژه معمولاً بهعنوان اسم به کار میرود و میتواند به عنوان فاعل یا مفعول در جملات استفاده شود. رعایت قواعد نگارش فارسی، از جمله استفاده صحیح از ویرگول، نقطه و سایر علامتهای نگارشی در جملاتی که این کلمه در آنها به کار رفته، ضروری است. به عنوان مثال، در جملات طولانی که شامل چند بخش هستند، استفاده از ویرگول برای تفکیک بخشها الزامی است. این کلمه یک اسم مفرد است و برای جمع آن میتوان از خرمنها استفاده کرد. این واژه معمولاً با کلمات مرتبط با کشاورزی و محصولات زراعی همراه است.
خرمن
لغت نامه دهخدا
خرمن. [ خ َ / خ ِ م َ ] ( اِ ) کود گندم بود که بعد از آن پاک کنند. ( نسخه ای از اسدی ). قبه غله و گل و خاک بود. ( نسخه ای از اسدی ). توده گندم و جو باشد که از کاه پاک کنند. ( صحاح الفرس ). خوشه های غله راگویند که از بعد از درو کردن توده سازند و هنوز دانه را از کاه جدا نکرده باشند. ( فرهنگ جهانگیری ). توده غله مالیده و غیر آن با کاه آمیخته. ( شرفنامه منیری ). توده غله مالیده و با کاه آمیخته یا توده غله صاف. ( غیاث اللغات ).توده غله که هنوز آنرا نکوفته و از کاه جدا ننموده باشند. ( از برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] تودۀ چیزی.
* خرمن ماه (مه ): [قدیمی، مجاز] هالۀ ماه: آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق / خرمن مه به جوی خوشهٴ پروین به دو جو (حافظ: ۸۱۴ ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: توده غله درو شده، توده و مقدار انبوه از هر چیز
جملاتی از کلمه خرمن
خرمن کینه درو میکنن و تخم خشونت میکارن
چیست خرمن گیسو که از آن خوشه ای بهره به سایل نرسد
آنکه یوسف را به درهم می فروخت خرمن خویش از سیه بختی بسوخت