حافظ

حافظ

همچنین حافظ، شاعر بزرگ ایرانی و یکی از برجسته‌ترین شاعران فارسی زبان است که در قرن هشتم هجری در شیراز زندگی می‌کرد. او به خاطر غزلیات عاشقانه و عارفانه‌اش شهرت دارد و آثارش به عمق احساسات انسانی و زیبایی‌های طبیعت می‌پردازد. حافظ در شعرهایش از نمادها و تصاویر زیبا استفاده کرده و به موضوعاتی چون عشق، عرفان، و فلسفه زندگی می‌پردازد.

شعر او تأثیر زیادی بر ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی گذاشته و همچنان در میان مردم محبوب است. دیوان حافظ به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار ادبی ایران شناخته می‌شود و در مراسم‌های مختلف به عنوان منبع الهام و مشاوره مورد استفاده قرار می‌گیرد.

لغت نامه دهخدا

حافظ. [ ف ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حفظ. نگاهدارنده. نگاهدار. نگهدار. نگهبان. ( مهذب الاسماء ). گوشدار. دارنده. بازدارنده. حفیظ ( در همه معانی ). حارس. رقیب. مُقاعد. قعید. واقی. صائن. حامی. مسیطر. ( منتهی الارب ). ج، حفظة، حفاظ، حافظون، حافظین: فاﷲ خیرٌ حافظاً و هو ارحم الراحمین. ( قرآن 64/12 )

فرهنگ معین

(فِ ) [ ع. ] (اِفا. ) ۱ - نگهبان، حارس. ۲ - از بَر کنندة قرآن.

فرهنگ عمید

۱. حفظ کننده، نگه دارنده، نگهبان، نگهدار.
۲. ازبَردارنده.
۳. ویژگی کسی که تمام یا بخشی از قرآن را حفظ است.

فرهنگ فارسی

شیرازی خواجه شمس الدین محمد ( و. شیراز اوایل قر. ۸ ه. - ف. شیراز ۷۹۲ ه. ق. ) وی نزد دانشمندان عصر از جمله قوام الدین عبد الله بتحصیل علوم پرداخت و در تفسیر و حکمت و ادبیات عرب دست یافت و قر آن را با چهارده روایت از بر داشت و بهمین مناسبت حافظ تخلص کرد. دوره زندگانی او با امرای اینجو ( جلال الدین مسعود شاه شاه شیخ ابو اسحاق ) و سلاطین آل مظفر ( امیر مبارز الدین محمد شاه شجاع شاه محمود شاه یحیی سلطان زین العابدین شاه منصور ) که در فارس حکومت داشتند و سلطان اویس و سلطان احمد از ملوک ایلخانی(ایلکانی ) که در آذربایجان و بغداد حکومت میکردند و در اواخر عمر با امیر تیمور معاصر بود. استادی خواجه در غزل عارفانه است و درین باب تا کنون کسی بپایه او نرسیده است. مدفن خواجه در حافظیه شیراز است. دیوان او شامل غزلیات چند قصیده جند مثنوی قطعات و رباعیات است.
نگهدارنده، نگهبان، حفظکننده قر آن، نگهدار
( اسم ) ۱ - نگهبان حارس پاسبان. ۲ - حفظ کننده از بردارنده. ۳ - آنکه قر آن را از بر دارد. جمع: حفاظ حافظین.
سید اکبر علی یکی از شعرا و سادات هندوستان

فرهنگ اسم ها

اسم: حافظ (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: hāfez) (فارسی: حافظ) (انگلیسی: hafez)
معنی: آن که مراقبت یا حفاظت از کسی جایی یا چیزی را بر عهده دارد، نگهبان، آن که مراقبت یا حفاظت از کسی، جایی یا چیزی را بر عهده دارد، ( اَعلام ) ) شمس الدین محمّد، «حافظ» شیرازی از عارفان و شاعران بنام ایران در قرنِ هجری ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار، ) حافظ خلیفه ی فاطمی [، قمری] که به بهرام نام ارمنی را وزیر خود ساخت و موجبات شورش مردم را فراهم آورد، ) حافظ [، قمری] امیر سلسله ی آل کرت، جایی یا چیزی را بر عهده دارد نگهبان، ( در اعلام ) شمس الدین محمد، ' حافظ ' شیرازی از عارفان و شاعران بنام ایران در قرنِ هشتم ( هـق ) ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار، آن که تمام یا بخشی از قرآن را از حفظ کرده است، لقب شاعر بزرگ قرن هشتم، خواجه شمس الدین محمد شیرازی

دانشنامه عمومی

حافظ (بستان آباد). حافظ یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان عباس شرقی بخش تیکمه داش شهرستان بستان آباد واقع شده است. این روستا ۱۸۵ نفر جمعیت دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

(در لغت به معنای نگهبان و نگاه دارنده) از نام های خداوند (یوسف، ۶۴) و در اصطلاح علوم قرآنی، کسی که تمام یا قسمت عمدۀ قرآن را از بر دارد. کسی را که حافظ ۱۰۰هزار حدیث باشد نیز حافظ گویند. سمعانی می گوید که حافظ لقب عده ای است که حدیث می شناخته اند و مدافع و حافظ حدیث بوده اند. این لفظ از نیمۀ دوم قرن ۲ق در معنی اصطلاحی آن در متون و تفسیر و نوشته های ادبی استفاده می شده است و پیش از آن به جای این لفظ، ترکیب های جَمّاع القرآن، قَرّاءالقرآن، حَمَلةالفرقان و الماهر فی القرآن به کار رفته است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حافظ، از القاب محدّثان و از الفاظ جرح و تعدیل در علم رجال است.
حفظ، ریشه واژه حافظ، به معنای نگهداری و مراقبت و رعایت است و به عنوان متضادّ فراموشی نیز به کار می رود. جمع این واژه حَفَظَه و حُفّاظ است. 
واژه حفظ در قرآن
واژه حفظ و مشتقات آن ۴۴ بار در قرآن به کار رفته که پانزده مورد آن صورتهای گوناگون مفرد و جمع کلمه حافظ است و عمومآ به معنای نگهدارنده و مراقب و در مواردی، به ویژه در اشاره به ملائکه، به معنای ضبط کننده اعمال به کار رفته است.
[ویکی الکتاب] معنی حَافِظٌ: حافظ - نگهبان
معنی حَفَظَةً: حفظ کنندگان -نگاهبانان (جمع حافظ از حفظ به معنی ضبط کردن صورت آن چیزی است که برای ما معلوم شده است، بطوری که هیچ دگرگونی و تغییری در آن پیدا نشود)
معنی حَفِیظٍ: همیشه نگهبان-همیشه حافظ(حفظ:ضبط کردن صورت آن چیزی است که برای ما معلوم شده است، بطوری که هیچ دگرگونی و تغییری در آن پیدا نشود)
معنی لَمَّا: وقتیکه - هنوز نه - سوگند می خورم به آنچه- إلّا(در عباراتی نظیر "فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ "معنی "وقتیکه" می دهد. در عباراتی نظیر "وَلَمَّا یَدْخُلِ ﭐلْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ "معنی "هنوز نه" می دهد در عبارت "وَإِنَّ کُـلاًَّ لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ...
ریشه کلمه: 
حفظ (۴۴ بار)
نگاهداری. مراقبت. هیچ کس نیست مگر بر او نگهبانی هست حفیظ: به معنی حافظ و مبالغه است. * برای انسان از پس و پیش تعقیب کنندگانی هست او را از امر خدا حفظ می‏کنند. ظاهراً مراد از «امر اللّه» تصادفات و بلاها است اگر از معقبات مراد ملائکه باشد قهراً به اعتبار جماعت است و تأنیث لقطی است یعنی جماعت معقّبات در «تلو» گذشت که صفت ملائکه با الف و تا جمع بسته نمی‏شود. با توجّه به آیه قبل که حاکی از علم و اطلاع خدا از اعمال بندگان است می‏شود گفت که این تعقیب کنندگان نویسندگان اعمال و در عین حال حافظ انسان اند نظیر آیه. * ممکن است مراد از «رسلنا» همان «حفظة» بوده باشند در این صورت با ملاحظه آیه «وَاِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ...»که گذشت معنی و هم کاتب‏اند و هم آنها هستند که وقت رسیدن مرگ، انسان را قبض می‏کنند. و این منافی «یَتَوّفاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ»نیست زیرا خدا توفّی را هم به خود و هم به رسل و هم به ملک الموت داده است مثل خدا باغ را آبیاری کرد، من کردم، باغبان کرد.

جملاتی از کلمه حافظ

نام حافظ رقمِ نیک پذیرفت ولی پیش رندان رقمِ سود و زیان این همه نیست
حدیث حافظ ای سرو سمن‌بوی به وصف قد تو بالا گرفته است
رندی حافظ نه گناهی است صعب با کرم پادشه جرم پوش
مده به خاطر نازک ملالت از من زود که حافظ تو خود این لحظه گفت بسم الله
امید ابراهیمی در ۳۶ سالگی در لیست نهایی تیم ملی ایران برای جام ملت‌های آسیا ۲۰۲۳ با هدایت امیر قلعه‌نویی قرار گرفت. وی از پس حذف ایران در مرحله نیمه نهایی در جام ملت‌های آسیا ۲۰۲۳ از تیم ملی خداحافظی کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم