حسن اق قوینلو

لغت نامه دهخدا

( حسن آق قوینلو ) حسن آق قوینلو. [ ح َ س َ ] ( اِخ ) معروف به حسن بیگ یا اوزن حسن بن امیرعلی بن عثمان بن قتلغبیگ بن حاجی بیگ، مکنی به ابونصر. نخستین فرمانروای خاندان آق قوینلو در آذربایجان و قفقاز ( 873 - 882 هَ. ق. ) که صورت گوسفند سفید بر پرچم خویش مینگاشتند. او حکومت خود را تا جنوب ایران گسترد و ابوسعیدخان تیموری و جهانشاه قره قوینلو و فرزندش مستعلی میرزا را کشت و خاندانشان را منقرض کرد و پس از او سلطان خلیل ( 882 - 883 هَ. ق. ) به تخت نشست. و این خاندان در 920 هَ. ق. به دست شاه اسماعیل منقرض گردید. رجوع به آق قوینلو در همین لغت نامه و فهرستهای حبیب السیر و مجمل التواریخ گلستانه و از سعدی تا جامی و سبک شناسی و رجال حبیب السیر شود.

فرهنگ فارسی

( حسن آق قوینلو ) معروف به حسن بیگ یا اوزن حسن ابن امیر علی ابن عثمان بن قتلغ بیگ ابن حاجی بیگ مکنی بابونصر نخستین فرمانروای خاندان آق قوینلو در آذربایجان و قفقاز

جمله سازی با حسن اق قوینلو

دستخط سلاطین گذشته از قبیل اسناد متعلق به سلسله‌های آق قوینلو و قره قوینلو و صفویه و نادری دربارهٔ خاندان شهشهانی و موقوفات بقعه شهشهان و قرابت خاندان شهشهانی و سلاطین صفویه در میان
اهمیت تاریخی خاندان آل کیا در این برهه، این است که کارکیا میرزا علی در مقابله با رستم شاه آق قوینلو، از اسماعیل میرزای صفوی حمایت و او را در گیلان مخفی کرد.
دستخط سلاطین گذشته از قبیل اسناد متعلق به سلسله‌های آق قوینلو و قره قوینلو و صفویه و نادری دربارهٔ خاندان شهشهانی و موقوفات بقعه شهشهان و قرابت خاندان شهشهانی و سلاطین صفویه در میان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عاری
عاری
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر
ارین
ارین
پیشنهاد
پیشنهاد