صادق، این نام مردانه است، اما به نظر میرسد که معنای باستانی آن به بزرگ اشاره دارد. اگر صادق به شادق تعبیر شود، میتواند با واژههایی مانند شاهنامه، شاهراه و مشابه آنها مرتبط باشد. در واقع، شاهنامه به معنای کتاب بزرگ است و شاهراه نیز به مفهوم راه بزرگ و طولانی اشاره دارد. بنابراین، سادق یا شادق نیز به معنای بزرگ خواهد بود. این نام به معنای راستگو، درست و آشکار نیز میباشد. صادق (نیمروز) یک روستا در دهستان قائم آباد واقع در بخش صابری شهرستان نیمروز در استان سیستان و بلوچستان ایران است. طبق آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا ۶۹۳ نفر و شامل ۱۹۵ خانوار بوده است.
صادق
لغت نامه دهخدا
صادق. [ دِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از صدق. راستگو. مقابل کاذب. راست گوینده. ج، صادقون، صادقین
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. راست، درست.
۳. [قدیمی] پیدا، آشکار.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - راستگوی: مردی صادق است. ۲ - راست و درست: سنجر رایی صایب و عزیمتی صادق داشت. ۳ - پیدا آشکار. ۴ - علم رای مردان.
ابن یوسف مجود
فرهنگ اسم ها
معنی: راست گو، راست و درست، آشکار، لقب امام جعفر صادق ( ع ) ششمین امام شیعیان، آن که گفتارش مطابق با واقعیت است، راست و درست و راستین، ( اَعلام ) ) لقب امام جعفر صادق ( ع ): [، قمری] ششمین امام شیعیان، که اساس فقه شیعه به او منسوب است، ) صادق خان زند: شاه [، قمری] از سلسله ی زند، برادر کریم خان زند، که ابوالفتح خان او را از سلطنت خلع کرد و خود به جایش نشست، ولی به زودی با حمله ی علی مرادخان روبرو شد، که پس از محاصره ای طولانی شیراز را گرفت و او را کور کرد و صادق خان از غصه خود را کشت، ) صادق ملارجب: [حدود، قمری] شاعر ایرانی که شعرهای طنز به لهجه ی اصفهانی می سرود، ) صادق هدایت: [، شمسی] نویسنده ی ایرانی، از پیشگامان ادبیات داستانی به سبک غرب و با محتوای کاملاً ایرانی، از جمله: زنده بگور، سه قطره خون، سایه روشن، علویه خانم، حاجی آقا، از نخستین گردآورندگان ایرانی فرهنگ مردم شامل نیرنگستان و اوسانه، مترجم متنهای پهلوی به فارسی از جمله: زند و هومن یسن، شهرستانهای ایران، کارنامه ی اردشیر بابکان، گزارش گمان شکن، ( در اعلام ) لقب امام جعفر صادق ( ع )، راستین، نام امام امام ششم شیعیان
جملاتی از کلمه صادق
جعفر صادق شد او کرسی نشین زآنکه داند علم حق را او یقین
منشور رحمتش چو به مهر نجف رسید سر حدیث مخبر صادق شد آشکار
عاشق بود آن صادق کو همچو حسین ای جان هر دم ز غم کهنه شادی نو آغازد