این واژه که در برخی متون به صورت «زرر» یا «زَ بَ» نیز ثبت شده، یک اسم مرکب و از نوع اسم مفعول مرکب به شمار میآید. گاهی این واژه با تشدید حرف «ر» به صورت «زربّت» نیز نوشته میشود که در واقع مخفف زربافت است. در فرهنگ آنندراج، زربفت به معنای قماش زرباف تعریف شده و در منابعی مانند ناظمالاطباء نیز معادلهایی مانند زرباف و زربافته برای آن ذکر گردیده است.
از نظر معنایی، زربفت به پارچهای اطلاق میشود که در بافت آن از رشتههای طلا استفاده شده باشد. این نوع پارچهها که با تزئینات طلایی بافته میشوند، در زبان فارسی با واژههایی مانند زرتار و زردوزی نیز شناخته میشوند. به عبارت دیگر، زربفت نوعی نسج یا بافت تزئینی است که در آن از نخهای طلایی برای ایجاد نقش و زیبایی بهره برده میشود. در فرهنگ فارسی معین، زربفت به صورتهای زربافت، زربافته و زرباف نیز آمده و بر پارچهای دلالت دارد که در تولید آن رشتههای طلا به کار رفته باشد. این واژه بهطور کلی بر هر نوع پارچهای اطلاق میگردد که در آن از طلا یا نخهای زردوزی برای تزئین و آراستگی استفاده شده است.