کلمه پیوسته در زبان فارسی معانی و کاربردهای متنوعی دارد. این واژه معمولاً به معنای مداوم یا همواره به کار میرود. همچنین، این کلمه میتواند در ترکیبهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد و به صورت جدا نوشته میشود، بدون نیاز به نوشتن آن به شکل متصل. معمولاً این کلمه به عنوان قید در جملات به کار میرود و باید دقت شود که جملات به درستی ساختار یابند. این واژه به خودی خود تغییر شکل نمیدهد، اما میتواند با دیگر کلمات ترکیب شده و معانی متفاوتی را ایجاد کند. این کلمه مناسب برای استفاده در هر دو نوع متن، اعم از ادبی و علمی یا رسمی است.
پیوسته
لغت نامه دهخدا
پیوسته. [ پ َ / پ ِ وَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) متصل. ملصق. بهم بسته. بلافصل. بی فاصله مکانی. پیوندکرده شده. موصول. مرصوص. مربوط. ملتصق. بیکدیگر دوسیده. ملحق. لاحق. ملحق شده: جنیانجکث، قصبه تغزغز است... و مستقر ملک است و بحدود چین پیوسته است. و حدودش ( حدود ایلاق ) بفرغانه و چذغل و چاچ و رود خشرت پیوسته است.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (قید ) همیشه، دائم.
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
جملاتی از کلمه پیوسته
اسیری کو تمنای تو دارد سرش پیوسته سودای تو دارد
روان را چو از بند غم جسته دید دل خویش با بخت پیوسته دید
چون بحر حقیقت الحقایق پیوسته به بحر کامل دل