نوده

نوده

نوده در زبان فارسی به معنای نبیره یا فرزندزاده است. این واژه به طور خاص به فرزندان نسل‌های بعدی اشاره دارد و در زمینه‌های خانوادگی و نسب‌شناسی به کار می‌رود.

همچنین، نوده نام چند روستا در ایران نیز هست. این روستاها ممکن است در استان‌های مختلف قرار داشته باشند و هر کدام ویژگی‌ها و تاریخچه خاص خود را داشته باشند.

لغت نامه دهخدا

نوده. [ ن َ وَ دَ / دِ ] ( اِ ) نبیره. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فرزند فرزند. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) ( اوبهی ). فرزندزاده. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نواسه. ( اوبهی ). فرزند. ( رشیدی ). صورتی است از نواده. || فرزند عزیز. ( رشیدی ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فرزندی سخت گرامی. ( فرهنگ اسدی نخجوانی ). || به گمان من به معنی خاندان و مانندآن چیزی است در این بیت دقیقی که در فرهنگ اسدی شاهد برای معنی فرزندی سخت گرامی آمده است:
ای سر آزادگان و تاج بزرگان
شمع جهان و چراغ دوده و نوده.( از یادداشت مؤلف ).
نوده. [ ن َ / نُو دَ / دِ ] ( اِ ) کره هوا را گویند که از جمله چهار عنصر است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). اتمسفر. ( ناظم الاطباء ). برساخته فرقه آذرکیوان است. با فرنودسار مقایسه شود. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).
نوده. [ ن َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ملک بخش مرکزی شهرستان گرگان، در 21هزارگزی گرگان و 2 هزارگزی جاده گرگان به گنبد، دردشت مرطوب معتدل هوائی واقع است و 1150 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رودخانه و چشمه، محصولش برنج و غلات و لبنیات و توتون سیگار، شغل اهالی زراعت و گله داری و پارچه بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
نوده. [ ن َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان، در 2 هزارگزی غرب علی آباد، در دامنه معتدل هوای مرطوب واقع است و 285 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش برنج و غلات وتوتون سیگار، شغل مردمش زراعت و گله داری و کرباس بافی و شال بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
نوده. [ ن َ دِه ْ ] ( اِخ )دهی است از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری، در 23 هزارگزی جنوب ساری و یک هزارگزی مغرب رودخانه تجن، در منطقه جنگلی و کوهستانی مرطوب معتدل هوائی واقع است و 250 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه تجن، محصولش برنج و غلات و میوه های جنگلی، شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
نوده. [ ن َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه شهرستان ساری، در 41 هزارگزی شمال غربی کیاسر، در منطقه کوهستانی و جنگلی معتدل هوای مرطوب واقع است و 225 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ورودخانه زارمرود، محصولش غلات و ارزن و لبنیات و عسل، شغل مردمش زراعت و گله داری و شال بافی و کرباس بافی و گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ معین

(نَ دَ یا دِ ) (اِ. ) نبیره، فرزندزاده.

فرهنگ عمید

۱. ‹نواده› نوه، فرزند زاده: ای سر آزادگان و تاج بزرگان / شمع جهان و چراغ دوده و نوده (دقیقی: ۱۰۵ ).
۲. ‹نودره› فرزند عزیز.

فرهنگ فارسی

ده مرکز دهستان نوده چناران بخش حومه شهرستان بجنورد استان نهم. در ۳۶ کیلومتری خاور بجنورد واقع است و ۱۵۵۲ تن سکنه دارد. محصولش غلات بنشن و میوه است.
نوه، فرزندزاده، فرزندعزیزهم گفته شده است
( اسم ) ۱- نواده.۲- فرزند ( گرامی ): ای سر آزادگان و تاج بزرگان شمع جهان و چراغ دوده و نوده. ( دقیقی.لفااق.۴۷۶ )
دهی است از دهستان شاخنات بخش در میان شهرستان بیرجند در ۳۹ هزار گزی شمال غربی درمیان و ۵ هزار گزی مشرق جاد. مشهد به زاهدان در منطق. کوهستانی معتدل هوائی واقع است و آبش از قنات محصولش غلات شغل اهالی زراعت است.
نوده
نوده
نوده

جملاتی از کلمه نوده

آب‌انبار نوده مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان گناباد، بخش مرکزی، روستای نوده واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۳۹۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
همچنین کاملترین دیوان آتش اصفهانی شامل زندگی‌نامه و نقد و بررسی ساختار و محتوای شعر او به مقدمه و تصحیح سجاد رسولی نوده در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات اقبال در تهران به چاپ رسیده‌است.
اباتر در قدیم جزئی از بخش گسکر شهرستان صومعه‌سرا به‌شمار می‌آمد. در گذشته دارای ۴ دروازه بوده و محل ارتباط بخش‌های مختلف گسکر بوده‌ است. بخش گسکر در چند دهه پیش یکی ازبخش‌های بزرگ شهرستان صومعه‌سرا محسوب می‌گردید و دارای ۳۵ آبادی بزرگ وکوچک بود که مهم‌ترین آن‌ها: ضیابر، کلیاربر، اباتر، نوده کلنگستان و طاهرگوراب بوده‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم