مشمول

واژه‌ی مشمول صفتی عربی است که در زبان فارسی معانی گوناگون و کاربردهای گسترده‌ای دارد. در مفهوم اصلی و لغوی، به آب یا شرابی اطلاق می‌شود که باد شمال بر آن وزیده و خنک شده باشد. این واژه در متون کهن به‌صورت جمع «مشمولون» نیز به کار رفته است. علاوه بر این، در برخی منابع به‌صورت مجازی برای توصیف فردی خوش‌خوی و خوش‌برخورد نیز استفاده شده است.

در کاربردهای نوین و اداری، این واژه بار معنایی شامل‌شده و دربرگرفته‌شده به خود گرفته است. برای نمونه، هنگامی که فرد یا چیزی در حکم، قانون یا گروه خاصی وارد می‌شود، از اصطلاح مشمول حکم استفاده می‌گردد. یکی از شناخته‌شده‌ترین کاربردهای آن در ایران، اشاره به جوانان مشمول خدمت سربازی است که به سن قانونی برای ورود به نظام وظیفه عمومی رسیده‌اند. بنابراین، می‌توان گفت این واژه از یک سو ریشه در ادبیات کلاسیک و توصیف طبیعت دارد و از سوی دیگر، به‌عنوان اصطلاحی حقوقی و اداری، در بافت‌های رسمی و مدرن به‌کار می‌رود. این تحول معنایی، نشان‌دهنده‌ی پویایی زبان فارسی و توانایی آن در تطابق با نیازهای بیانی جدید است.

لغت نامه دهخدا

مشمول. [ م َ] ( ع ص ) آب و شراب که بر وی شمال وزیده باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بادشمال خورده. ( از اقرب الموارد ). غدیری که باد شمال بر آن وزیده و سرد شده باشد. و نیز کسی که باد شمال به آن رسیده باشد. ج، مشمولون. ( ناظم الاطباء ). شراب و آب ایازخورده. شراب و آب شمال وزیده. آنکه باد شمال بر او وزیده و خنک شده باشد. ( یادداشت مؤلف ). || مرد خوشخوی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || از همه سو فراگرفته شده و احاطه کرده شده.( غیاث ) ( ناظم الاطباء ): در آغاز جوانی بدین خدمت سرافراز شده مشمول نوازش و مورد تربیت بود. ( عالم آرای عباسی چ امیرکبیر ص 165 ). || داخل شده در حکمی یا گروهی. || جوان ایرانی که به سن قانونی برای ورود به نظام وظیفه رسیده باشد.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (اِ مف. ) ۱ - فراگرفته شده، شامل شده. ۲ - کسی که به سن قانوی برای ورود به نظام وظیفه رسیده.

فرهنگ عمید

۱. فراگرفته شده، در برگرفته شده، احاطه شده.
۲. جزء حکم یا گروهی.

فرهنگ فارسی

فراگرفته شده، دربرگرفته شده، احاطه شده
( اسم ) ۱- احاطه کرده شده فرا گرفته: میرزا فتح الله مذکور در آغاز جوانی بدین خدمت سر افراز شده مشمول نوازش و مورد تربیت بود. ۲ - داخل کرده در حکمی یا گروهی. ۳ - کسی که بسن قانونی برای ورود بنظام وظیفه ( اجباری ) رسیده جمع: مشمولین.

ویکی واژه

فراگرفته شده، شامل شده.
کسی که به سن قانوی برای ورود به نظام وظیفه رسیده.

جمله سازی با مشمول

نعمتعلی شه آنجاست مشمول لطف مولاست البته میکند یاد یاران آشنا را
محبوس بین ز یزدان کز بهر چشم بد را مشمول بین به شادی شهری به دست بندش