شيت

کلمه شیت در زبان فارسی به چندین معنی مختلف به کار می‌رود. برای فهم دقیق‌تر این کلمه، لازم است هر یک از معانی آن را به طور جداگانه و با جزئیات بررسی کنیم:

رنگ مخالف رنگ اصلی یک شیء

یکی از معانی کلمه اشاره به رنگی دارد که کاملاً مخالف یا متضاد با رنگ غالب یا اصلی یک شیء است. در این کاربرد، شیت به رنگی گفته می‌شود که با رنگ غالب تضاد دارد و معمولاً برای تأکید بر تفاوت رنگ‌ها یا ایجاد کنتراست به کار می‌رود.

علامت یا نشانه

در کاربرد دیگری، شیت به معنای نشانه یا علامتی است که برای مشخص کردن چیزی به کار می‌رود. این کاربرد در زبان محاوره‌ای یا اصطلاحات خاص ممکن است دیده شود و معمولاً به علامتی اشاره دارد که به صورت نمادین یا واقعی برای شناخت یا تشخیص یک موضوع یا شیء استفاده می‌شود.

بیمزه، بی‌طعم و بی‌نمک

یکی از کاربردهای رایج‌تر و محاوره‌ای شیت به معنای چیزی است که طعم ندارد یا بی‌نمک و بی‌مزه می‌باشد. این معنی معمولاً برای غذا یا خوراکی‌ها به کار می‌رود.  همچنین این واژه در توصیف شخصیت یا رفتار انسان نیز به کار می‌رود و به فردی اشاره دارد که بی‌روح، بی‌هیجان، بی‌احساس یا کسل‌کننده است.

لغت نامه دهخدا

شیت. [ ی َ ] ( از ع، اِ )شیة. هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شی ٔ. || علامت. نشان. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شیة شود.
شیت. ( ص ) بیمزه. تفه. بیخوا. ویر. بی نمک. شیل. بی طعم. ( یادداشت مؤلف ). || که چاشنی از ترشی و شیرینی و غیره ندارد. ( یادداشت مؤلف ).
- شیت شدن؛ بیمزگی با شیرینی زننده پیدا کردن.
- شیت و لیوه؛ از اتباع است بمعنی لوس و نُنُر.بی ملاحت و بی نمک در اطوار. لیت و لیوه. ( یادداشت مؤلف ).
- شیت و ویر؛ بی نمک، خصوصاً سپید. ( یادداشت مؤلف ): شیربرنج شیت؛ شیربرنج بی نمک.
شیة. [ ی َ ] ( ع مص ) وشی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). نگار کردن جامه. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به وشی شود. || بسیار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).
شیة. [ ی َ ] ( ع اِ ) نشان و رنگ اسب و جز آن که مخالف سایر اندام باشد. ج، شیات. منه قوله تعالی: لا شیة فیها؛ ای لیس فیها لون یخالف سائر لونها، و یقال: ثور اَشْیَه؛ یعنی گاو چپار، کما یقال: فرس ابلق و تیس اذراء. ( منتهی الارب ). هر رنگی که مخالف با قسمت اعظم بدن اسب ویا حیوان دیگری باشد. و یا آنکه به معنی سفید است که در چارپایان باشد. ج، شیات. و نسبت به آن شَوی. ( از اقرب الموارد ). نشان. ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان القرآن جرجانی ). || گوسپندان. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(یَ ) [ ع. شیة ] (اِ. ) ۱ - هر رنگ مخالف رنگ عمدة یک شی ء. ۲ - علامت، نشان، ج. شیات.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شئ. ۲ - علامت نشان جمع: شیات.
هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شیئ علامت نشان.

دانشنامه عمومی

شیت (طارم). روستای شیت از توابع بخش چورزق شهرستان طارم در استان زنجان می باشد. روستای شیت از روستاهای نمونه گردشگری و دارای ظرفیت های زیبا و طبیعی است.
این روستا دارای ۲۴۰ خانوار و قریب به هزار نفر جمعیت دارد. معیشت روستا شامل: کشاورزی، باغداری، دامداری، زنبورداری و قالیبافی و زبان مردم این روستا ترکی آذربایجانی است.
جاذبه های دیدنی و گردشگری روستا: چشمه سارها، قلعه شیت، رودخانه چهار فصل، غار سیدباغی، ییلاق دولا و ییلاق نَراب، سنگ های دختر و پسر، امامزاده سید محمد ماهوری شیت.
شیت (نکا). شیت روستایی در ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان نکا در استان مازندران واقع است. این روستا از نظر تقسیمات شهری در بخش هزارجریب و دهستان استخر پشت می باشد. جمعیت این روستا حدود ۱۲۰۰ نفر می باشد.

ویکی واژه

شیة
هر رنگ مخالف رنگ عمدة یک شی ء.
علامت، نشان؛
شیات.

جمله سازی با شيت

النبی شیت (به عربی: النبي شيت) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در شهرستان بعلبک واقع شده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال رابطه فال رابطه