در حقوق بینالملل، به تاوانی اطلاق میشود که از سوی کشورهای غالب در جنگ، بر کشور یا کشورهای مغلوب و آغازگر جنگ تحمیل میشود تا خسارات واردشده به فاتحان جبران گردد. این مفهوم، پیشینهای تاریخی و کهن دارد. در عصر جدید، کشور آلمان پس از دو جنگ جهانی، دوبار به پرداخت آن محکوم شد. معاهده ورسای در سال ۱۹۱۹ میلادی، پرداخت غرامات هنگفت به متفقین را به آلمان تحمیل کرد و پس از جنگ جهانی دوم، اصول دریافت غرامات جنگی از این کشور در کنفرانسهای یالتا و پوتسدام در سال ۱۹۴۵ میلادی تعیین شد. همچنین، ژاپن پس از شکست در جنگ با ایالات متحده آمریکا مجبور به پرداخت غرامت شد. در جنگ اول خلیجفارس، دولت عراق به پرداخت آن به کویت محکوم گردید. افزون بر این، پرداخت غرامت به ایران از سوی عراق بهعنوان آغازگر جنگ، از سوی سازمانمللمتحد تصویب شد، اما این حکم تاکنون به مرحله عمل نرسیده است.
در نظام حقوقی ایران، این اصطلاح در مفهومی گستردهتر نیز بهکار میرود و به تعهد برای جبران خسارت وارده به دیگری اشاره دارد؛ ازجمله پرداختهای ناشی از قراردادهای بیمه، مانند بیمه آتشسوزی. جبران خسارت نیز بهعنوان نوعی از غرامت شناخته میشود که در موارد متعددی مانند واردآوردن صدمه روحی و جسمی یا زیان ناشی از فسخ قرارداد، پرداخت میشود. این مفاهیم در قوانین مدون ایران انعکاس یافته است؛ برای نمونه، ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، جبران خسارت ناشی از دادرسی یا تأخیر در انجام تعهد یا عدم انجام آن را از باب اتلاف و تسبیب و همچنین کلیه هزینههای مستقیم صاحب حق را به رسمیت شناخته است.
در فقه اسلامی و حقوق موضوعه ایران، مفهوم دیه بهعنوان مصداق بارز این اصطلاح مورد توجه قرار گرفته است. دیه، مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو، به مجنیعلیه یا به ولی یا اولیای دم او پرداخت میشود. این نهاد حقوقی که ریشه در متون فقهی دارد، در ماده ۲۹۴ قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران اینگونه تعریف شده است: دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنیعلیه یا به ولی یا اولیای دم او داده میشود. این تعریف، گویای کاربرد خاص غرامت در حوزه مسئولیت مدنی ناشی از جرائم است.