گروهی از افراد که خود را صاحب علم رمل میدانند و به ادعای آگاهی از ناشناختهها و مسائل خیر و شر میپردازند، تحت عنوان رمال شناخته میشوند. این افراد با ادعاهای گوناگون سعی میکنند تا به نوعی به آیندهنگری و پیشبینی سرنوشت انسانها بپردازند. آنها با استفاده از روشها و تکنیکهای خاص، به دنبال ارائه اطلاعاتی درباره زندگی فردی و اجتماعی مردم هستند. این فعالیتها در فرهنگهای مختلف به اشکال متفاوتی وجود دارد و برخی از جوامع به این باورها اهمیت میدهند. اما همواره باید به این نکته توجه داشت که علم رمل بیشتر بر پایه حدس و گمان استوار است و نمیتوان به طور قطع به آن اعتماد کرد. در واقع، در دنیای امروز، با پیشرفتهای علمی و فناوری، بسیاری از این ادعاها به چالش کشیده شدهاند و درک عمیقتری از واقعیتها و حقایق زندگی انسانی ارائه میدهند.
رمال
لغت نامه دهخدا
فرازگشت نشیب و نشیب گشت فراز
رمال گشت رماد و رماد گشت رمال.قطران تبریزی.ایشان چو روز روشن و بدخواهشان چو شب
ایشان سحاب رحمت و گیتی همه رمال.ناصرخسرو.از چه کند دهر جز از سنگ سخت
ایدون این نرم و رونده رمال.ناصرخسرو.آن را نبرم مال همی ظن که خداوند
در سنگ نهاده ست و در این خاک و رمالش.ناصرخسرو.و عدد سکان بلاد فزون تر از رمال و حصی. ( جهانگشای جوینی ).
گفت توچون بار کردی این رمال
گفت تا تنها نماند آن جوال.مولوی.
رمال. [ رُ ] ( ع اِ ) حصیر. ( منتهی الارب ). حصیر تنگ بافته شده. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). بوریا. || برگهای خرما در رسن و مانند آن بافته و آن بمنزله رشته و پود است. ( منتهی الارب ).
رمال. [ رَم ْ ما ] ( ع ص، اِ ) بوریاگر. ( مهذب الاسماء ). || فروشنده رَمْل. ( المنجد ). || رَمْل کش. ( ملخص اللغات خطیب کرمانی ).آنکه ادعای دانستن رَمْل کند. رمل بین. رمل انداز. فال بین. فالگو. دارنده علم رمل. ( از اقرب الموارد ).
- امثال:
از گیر دزد درآمد به گیر رمال افتاد، نظیر: از چاله درآمد به چاه افتاد. از مصیبتی خلاص شد به مصیبتی بزرگتر دچار گردید.
با رمال شاعر است با شاعر رمال، با هر دو هیچکدام با هیچکدام هردو، نظیر: مثل شترمرغ که چون گوئی بپر گوید اشترم وچون گوئی بار بر گوید مرغم. و رجوع به امثال و حکم شود.
فرهنگ معین
(رَ مّ ) [ ع. ] (ص. ) فالگیر.
فرهنگ عمید
۲. کسی که رمل می اندازد و فال می بیند، فال بین، فال گیر.
= رَمْل
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع رمل. ۱ - ریگها. ۲ - ریگستانها.
بوریاگر فروشنده رمل رمل کش آنکه ادعای دانستن رمل کند
ویکی واژه
ریگها.
ریگستانها.
فالگیر.
جمله سازی با رمال
همان تابع استاندارد توزیع تجمعی نرمال است.
آن زمان هر دو مشتهر گردیم تو به رندی و من به رمالی
بداند حد فضلش را کسی کو بسنجد کوه و بشمارد رمالا