پالش
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. تصفیه.
فرهنگ فارسی
( اسم ) بالش.افزایش افزونی فزونی.
ویکی واژه
جمله سازی با پالش
کمینهٔ بندهٔ درگه هزار چیپالش کهینه چاکر ایوان هزار خاقانش
زبان دگرگوی و بازوی سخت سر و دست و کوپالشان لخت لخت
چه غم دارد از گرز و کوپالشان که شاید بریدن پی یالشان
ز بهر مطبخ تسلیم هیمه تخت چیپالش برای مرکب اخلاص نعل از تاج خاقانش
از بازیگران آن میتوان به نانا پالشیکار اشاره کرد.