گیله

کلمه گیله به معنای نوعی پارچه یا بافت است که بیشتر در مناطق شمالی ایران، به‌ویژه گیلان، استفاده می‌شود. این کلمه همچنین به نوعی لباس محلی نیز اشاره دارد که از این پارچه‌ها دوخته می‌شود. آن ها معمولاً با طرح‌ها و رنگ‌های متنوعی عرضه می‌شوند و به عنوان پوشاک سنتی در مراسم‌های خاص و محلی مورد استفاده قرار می‌گیرند. برای تهیه آن، معمولاً از بافت‌های پنبه‌ای یا پشمی استفاده می‌شود که به دلیل قابلیت تنفس و دوام بالا، مناسب برای شرایط آب و هوایی مختلف هستند. این بافت‌ها به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که علاوه بر زیبایی ظاهری، راحتی و کارایی را نیز به همراه داشته باشند. برخی از گیله‌ها دارای طرح‌های سنتی و محلی هستند که به زیبایی آن‌ها افزوده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

گیله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) نام جایی و مقامی است. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ شعوری ) ( آنندراج ). گیله به مفهوم جا و مقامی خاص یافته نشد. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). || ( اِ ) نام گل است. یعنی اصل گل سرخ که نسترن باشد. ( یادداشت به خط مؤلف ).
|| گیسوگونه ای که موی آن از ورق به رنگ زر برند و بر سر عروسان آویزند، چون گیسوان از طلا. ( یادداشت به خط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- نسترن. ۲- گیسو مانندی که موی آن را ازورقی برنگ زر برند و بر سر عروسان آویزند.
نام جایی ومقامی است. گیله بمفهوم جاو مقامی خاص یافته نشد. یا نام گل است. یعنی اصل گل سرخ که نسترن باشد. یا گیسو گونه ای که موی آن از روق برنگ زر برند و سر عروسان آویزند. چون گیسوان از طلا.

ویکی واژه

نیاهندوایرانی
گلیه
وجه اشتقاق آن با گیل٬ گلان٬ گیلان محرز است ولی به گویش شمالی تعلق ندارد از اصطلاحات گویش بهاری است. به زبان فارسی زیاد٬ خارج از اندازه٬ زمانی صرف میشود که انتظار غیره منتظره باشد مثلا سفارش کرده باشی کمی از باغ انگور بیاورند ولی در عمل مشاهده نمایی یک سبد سر پر انگور برایت آورده باشند؛ این تعارف غیرعادی گیلّه نامیده می‌شود.

جملاتی از کلمه گیله

گور زینبیمون اشگیله آهین پیرامننده دشمن سپاهین
گیله، کافتاده صفاهان ز صفا یا همه شر شده شروان چکنم؟!
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم