گل نمودن

لغت نامه دهخدا

گل نمودن. [ گ ُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) ظاهر شدن. تجلی کردن:
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی.حافظ.

فرهنگ معین

(گُ. نُ دَ ) (مص ل. ) جلوه کردن، ظاهر شدن.

فرهنگ فارسی

ظاهر شدن. تجلی کردن

ویکی واژه

جلوه کردن، ظاهر شدن.

جمله سازی با گل نمودن

گل نمودن به ما و خار چه بود؟ حاصل باغ روزگار چه بود؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال پی ام سی فال پی ام سی فال لنورماند فال لنورماند فال درخت فال درخت