گرنگ

گرنگ به معنای محل استقرار لشکر و میدان جنگ است. این واژه در متون کهن فارسی به کار رفته و نشان‌دهنده مکان‌هایی است که در آن‌ها نبردها و جنگ‌ها صورت می‌گرفته است. با توجه به اهمیت جنگ و لشکرکشی در تاریخ، این اصطلاح به نوعی نمادی از قدرت و استراتژی نظامی در دوره‌های مختلف به شمار می‌آید. همچنین، واژه گرنگ می‌تواند به ارتباطات نظامی و سیاسی در آن زمان‌ها اشاره داشته باشد، چرا که جاهای نبرد معمولاً تحت تأثیر تصمیمات کلیدی فرماندهان و وضعیت‌های اجتماعی قرار می‌گرفت. به این ترتیب، گرنگ نه تنها یک مکان جغرافیایی، بلکه نمایانگر تاریخ و فرهنگ نظامی نیز می‌باشد.

لغت نامه دهخدا

گرنگ. [ گ َ رَ ] ( اِ ) لشکرگاه. || جنگ گاه. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به کرنک شود.
گرنگ. [گ ِ رِ ] ( ص ) درهم شکسته باشد. ( برهان ) ( آنندراج ).
گرنگ. [ گ ُ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند، واقع در 20 هزارگزی شمال باختری خوسف و 3 هزارگزی شمال راه شوسه عمومی خوسف به خور. هوای آن گرم، دارای 17 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گرنگ. [ گ َ ن َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان، واقع در 70000گزی جنوب خاوری بافت و سر راه فرعی بافت به اسفندقه. دارای 80 تن سکنه است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ معین

(گُ رَ ) (اِ. ) = کرنگ: ۱ - لشکرگاه. ۲ - میدان جنگ.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - لشکرگاه. ۲ - میدان جنگ.

ویکی واژه

کرنگ:
لشکرگاه.
میدان جنگ.

جملاتی از کلمه گرنگ

به بین علامت بگرنگی و درستی پیمان چنین که بحر فست را بدید نیست کناره
یگرنگِه دوستِ مهرورزی گریه می‌بو یارکه د زبونه بهل که ایی بو
اگر بگوئی پیشت درم بر افشاند وگرنگوئی پیشت گهر نثار کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال جذب فال جذب