گذرگاه مجموعهای از خطوط سختافزاری (رسانا) است که برای انتقال دادهها بین اجزای مختلف یک سیستم رایانهای به کار میرود. این گذرگاه، که به عنوان یک بزرگراه مشترک عمل میکند، بخشهای مختلف سیستم مانند پردازنده، کنترلکننده دیسک درایو، حافظه و پورتهای ورودی و خروجی را به هم متصل کرده و امکان تبادل اطلاعات را فراهم میآورد. اندازه یا عرض آن نقش مهمی در میزان انتقال اطلاعات ایفا میکند؛ به عنوان مثال، گذرگاهی با پهنای ۶۴ بیت میتواند ۶۴ بیت داده را منتقل کند. در بیشتر رایانهها، یک یا چند شکاف توسعه وجود دارد که میتوان بردهای اضافی را در آنها قرار داد و از طریق این شکافها، آنها را به گذرگاه سیستم متصل کرد.

گذرگاه
لغت نامه دهخدا
گذرگاه.[ گ ُ ذَ ] ( اِ مرکب ) ممر. ( دهار ). معبر. جای گذر. جای عبور. راه و جای گذر و عبور از دریا. ( آنندراج ). مسیر. منفذ. مجری. خِیاط. ( منتهی الارب )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جای گذر محل عبور معبر: حق تعالی تقدیر کرد که گذرگاه زرند بر در دکان سعید جوهری بود. یا گذرگاه آب. جایی که آب از آن عبور کند معبر آب یا گذرگاه سیل. آبراهه.
فرهنگستان زبان و ادب
{check-in line} [حمل ونقل ریلی] خطوط یا محل های وارسی بلیت که ممکن است با نرده از هم مجزا شوند

جملاتی از کلمه گذرگاه
بود همیشه گذرگاه حبل بر چنبر بود همیشه گذرگاه گوی بر چوگان
رهروان این گذرگاه، آگهند توش راه خود فراهم کردهاند
بیاویخت از پیش درگاه ما بدان سو که باشد گذرگاه ما