کشیک

کشیک واژه‌ای است که معانی متعددی دارد، اما به طور کلی به مفهوم نگهبانی، گشت‌زنی یا انجام وظیفه در ساعات غیراداری و ایام تعطیل اشاره دارد. در زمینه‌های مختلف، این اصطلاح معانی متفاوتی پیدا می‌کند. در حرم مطهر امام رضا(ع)، کشیک به مجموعه‌ای از خادمان، فراشان، کفش‌داران، دربانان و مؤذنان اطلاق می‌شود که در زمان‌های مشخصی در رواق‌ها و صحن‌های حرم به خدمت مشغول هستند و مسئولیت نظارت بر امور نظافت، تعطیر و سایر وظایف مرتبط را بر عهده دارند. به طور کلی، کشیک یک واژه جامع است که معنای آن به زمینه‌ای که در آن استفاده می‌شود وابسته است. با این حال، در بیشتر موارد به مفهوم نگهبانی و وظایف مرتبط با آن اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

کشیک. [ ک َ / ک ِ ] ( ترکی، اِ ) پاسبان. نگهبان. || مرد پاسبان. ( ناظم الاطباء ). قراول. نگهبان پاسدار. || نوبت دار. ( یادداشت مؤلف ). || نوبت پاسبانی. ( آنندراج ). || وظیفه مراقبت در کارهای لشکری در مدتی محدود از شب یا روز. قراولی. ( یادداشت مؤلف ).
- سرکشیک؛ آنکه رئیس نگهبانان در وقت نگهبانی است.
- کشیک آقاسی ( اصطلاح دوره صفویه )؛ پاسبان. نگهبان.
- کشیک آقاسی باشی؛ رئیس کشیکچی ها.

فرهنگ معین

(کِ ) [ تر. ] (اِ. ) پاسبانی، نگهبانی.

فرهنگ عمید

پاس، نگهبانی.

فرهنگ فارسی

ماخوذ از ترکی، پاس، نگهبانی کشیکچی: نگهبان، مراقب ۱ - نگهبانی مراقبت پاس: (می‌خواستند که به حوالی خوابگاه کشیک و پاسبانی قیام نمایند). یا اهل کشیک. کشیکچیان قراولان: و اهل کشیک شب متفرق شده کشیکچیان روز هنوز نیامده بودند. یا در کشیک بودن. پاسدار بودن قراول بودن: (از قورچیان ذو القدر که در کشیک بودند، مصرنامی قور غلو به جوحه سلطان زخم کاری زده ناچیز گردانید). ۲ - پاسدار قراول.

ویکی واژه

پاسبانی، نگهبانی.

جملاتی از کلمه کشیک

چون که فارغ از آستانه شدم در رواق کشیکخانه شدم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تماس فال تماس فال ای چینگ فال ای چینگ فال تک نیت فال تک نیت