کرکم

کرکم

به معنای زعفران:

زعفران (کرکم) یکی از گران‌ترین ادویه‌ها در جهان است که از گل‌های گیاه زعفران (Crocus sativus) به دست می‌آید. بخش مورد استفاده این گیاه، کلاله‌های قرمز رنگ آن است که پس از برداشت و خشک شدن، به عنوان ادویه و رنگ‌دهنده در غذاها و نوشیدنی‌ها استفاده می‌شود. زعفران دارای خواص دارویی و درمانی زیادی است و به عنوان یک ماده ضد افسردگی، آرام‌بخش و تقویت‌کننده سیستم ایمنی شناخته می‌شود.

به معنای رنگین کمان:

در برخی از گویش‌ها و مناطق، کرکم ممکن است به رنگین کمان نیز اشاره داشته باشد. رنگین کمان به پدیده‌ای طبیعی اطلاق می‌شود که در اثر شکست نور در قطرات آب باران ایجاد می‌شود و به شکل قوس رنگی در آسمان ظاهر می‌شود.

به معنای زردچوبه:

زردچوبه نیز به عنوان ادویه‌ای با رنگ زرد روشن شناخته می‌شود و در برخی مناطق به نام کرکم نیز شناخته می‌شود. زردچوبه به دلیل خواص ضد التهابی و آنتی‌اکسیدانی‌اش مورد استفاده قرار می‌گیرد و در آشپزی به عنوان طعم‌دهنده و رنگ‌دهنده به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

کرکم. [ ک َ ک َ ] ( اِ ) قوس قزح را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). آژفنداک. ( ناظم الاطباء ). کمان رستم. ( یادداشت مؤلف ):
فلک مر جامه ای را ماند ازرق
مر او را چون طرازی خوب کرکم.بهرامی.
کرکم. [ ک ُ ک ُ ] ( اِ ) زعفران. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). عربی زعفران. ( غیاث اللغات ). لیث گوید: آن زعفران است و ابوعمرو گوید کرکم و کرنب نباتی است که به زعفران مشابهت دارد. ( ترجمه صیدنه ). ابن سراج گوید: کُرکُم اعجمی است و زعفران است واحد آن کرکمة است. و در حدیث است: تغیر وجه جبریل حتی عاد کانه کرکمة. ( از المعرب ص 219 ). || بیخ ورس. ( برهان ). عصفر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). عصفر و گفته اند شبیه آن است. کرکمة، پاره ای از آن. ( از اقرب الموارد ). || زردچوبه. زرچوبه. هَرد. ( یادداشت مؤلف ). عروق الصفر. دارزرد. ( برهان ذیل دارزرد ). نوعی از عروق صفر را نامند. ( فهرست مخزن الادویه ). || بعضی گویند داروئی است که به زیره ماند. ( ترجمه صیدنه ). || مصطکی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || علک. ( اقرب الموارد ). || نزد بعضی مامیران است. ( فهرست مخزن الادویه ).
کرکم. [ ک َ ک َ ] ( اِخ ) دهی است در استرآباد. ( سفرنامه مازندران رابینو ص 130 و ترجمه آن ص 174 ).

فرهنگ معین

(کَ کَ ) (اِ. ) رنگین کمان.

فرهنگ عمید

= رنگین کمان: فلک مر جامه ای را مانَد ازرق / مر او را چون طرازی خوب کرکم (بهرامی: شاعران بی دیوان: ۴۰۸ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - زعفران ۲ - زعفران هندی. ۳ - زرد چوبه.

ویکی واژه

رنگین کمان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم