کثیف

کثیف به معنای وجود خاک، لکه، یا هر نوع آلودگی دیگر بر روی یک سطح، شیء یا محیط است. به عنوان مثال، این لباس کثیف است به این معناست که لباس نیاز به شستشو دارد.

در برخی موارد، کثیف می‌تواند به رفتارها یا اعمالی اشاره کند که از نظر اخلاقی ناپسند یا غیرقابل قبول هستند. به عنوان مثال، کثیف بازی به معنای استفاده از روش‌های غیرمنصفانه یا ناپسند در یک رقابت یا فعالیت است.

در برخی مکالمات غیررسمی، این واژه ممکن است به عنوان یک توهین یا انتقاد به کار رود، به ویژه زمانی که به شخصی یا گروهی اشاره می‌شود که رفتار یا وضعیت آن‌ها از نظر گوینده نامناسب است.

لغت نامه دهخدا

کثیف. [ ک َ ] ( ع ص ) ستبر. ( منتهی الارب ) ( بحر الجواهر ). ستبر و غلیظ. ( ناظم الاطباء ). ستبر و تیره. ضد لطیف. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج )

فرهنگ معین

(کَ ) [ ع. ] (ص. ) ناپاک، آلوده.

فرهنگ عمید

۱. پلید، چرک آلود.
۲. [عامیانه، مجاز] دارای مفاسد اخلاقی.
۳. [عامیانه، مجاز] پست و بی ارزش.
۴. غلیظ، فشرده.
۵. [قدیمی] غلیظ، ستبر.

فرهنگ فارسی

غلیظ، ثقیل، ستبر، انبوه، چگالدرفارسی به معنی پلیدوچرک آلودمیگویند
( صفت ) ۱ - ستبر غلیظ مقابل رقیق: [ بخار چون جایگاه بیگانه افتد و بقیتی از حرارت در وی مانده بود تا بدان سبب ببا میرود و ماده اش ببرودت مایل میگردد و بدان سبب کثیف تر میشود ]. ( آثار علوی اسفزاری ) ۲ - چرک آلود چرکین مقابل نظیف. ۳ - پلید نجس مقابل طاهر. ۴ - گران سنگین. ۵ - چگال.

ویکی واژه

(گفتگو): آلوده به مواد مضر یا ناخوش‌آیند، چرک، پلید، ناپاک، آلوده. مقابل تمیز.

جملاتی از کلمه کثیف

هست جسمی کثیف و ظلمانی نیست چیزی لطیف و روحانی
ور بگیری نکتهٔ بکری لطیف بعد درکت گشت بی‌ذوق و کثیف
و یکی از خاصیت هوا آن است که کشتیها از وی آویخته است که نگذارد که به آب فرو شود و شرح چگونگی این دراز است. و نگاه کند در این هوا پیش از آن که به آسمان رسی چه آفریده است از میغ و باران و برف و برق رعد. و نگاه کن در آن میغ کثیف که ناگاه از میان هوای لطیف پدید آید و باشد که از زمین برخیزد و آب برگیرد و باشد که بر سبیل بخار از کوهها پدید آید و باشد که از نفس هوا پدید آید و جایها که از کوه و دریا و چشمه ها دور است بر آنجا ریزد قطره قطره و به تدریج.
بر کثیفی چون شود پرتوفکن پر تنن گردد از آن صد انجمن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم