پوچ

کلمه پوچ در زبان فارسی معانی متعددی دارد که شامل تهی، بیهوده، و بی‌معنی می‌شود. این واژه می‌تواند به معنای عدم وجود محتوا یا ارزش در چیزی نیز به کار رود. به علاوه، در ادبیات و فلسفه، به معنای عدم هدف و بی‌فایده بودن برخی از اعمال یا افکار نیز استفاده می‌شود. استفاده از کلمه پوچ در ادبیات فارسی رایج است. شاعران و نویسندگان به منظور بیان احساسات عمیق و انتقادی خود از این واژه بهره می‌برند. این کلمه به ویژه در شعرهای انتقادی و فلسفی به کار می‌رود تا مفهوم بی‌معنایی و بی‌فایده بودن برخی از امور زندگی را منتقل کند. اگرچه این مفهوم و بی‌فایده ممکن است در برخی موارد مشابه به نظر برسند، اما تفاوت‌هایی نیز دارند. پوچ بیشتر به معنای تهی و بی‌معنی بودن اشاره دارد، در حالی که بی‌فایده به عدم کاربرد یا نتیجه مثبت اشاره دارد. به عبارت دیگر، چیزی که پوچ است ممکن است حتی نتواند به صورت عملی مورد استفاده قرار گیرد.

لغت نامه دهخدا

پوچ.( ص ) کاواک. پوک. بی مغز. میان تهی: پسته پوچ. گردکان پوچ. بادام، تخمه، فندق پوچ. || هیچ. مهمل. ناچیز. سخت کم. بسیار قلیل. و رجوع به پُچ شود.
- پوچ شدن مغز؛بشدن خرد و مختل گشتن فکر:
صائب از گفت و شنود خلق مغزم پوچ شد
گوش سنگین و به لب خاموش می سازد مرا.صائب.- حرف پوچ؛ سخنی بی معنی. کلامی بیهوده. جفنگ. لاطائل. باطل. دعوی بی دلیل.
- خوابهای پوچ؛ اضغاث احلام:
خواب پوچ این عزیزان قابل تعبیر نیست.
- هیچ و پوچ؛ از اتباع است:
شبم بوعده و روزم به انتظار گذشت
به هیچ و پوچ مرا روز و روزگار گذشت.شاپوردریغ از یک هل [ هیل ] پوچ؛ یعنی هیچ بمن نداد.
- امثال:
یار مرا یاد کند، یک هل پوچ؛ یعنی هدیه دوست هر چند ناچیز باشد، نماینده محبّت اوست.
|| آنچه سبک و متخلخل شده باشد از سوختن یا پوسیدن، چنانکه ذغالی بسیار بحال آتش مانده یا چوبی پوسیده یا دندان یا استخوانی تباه شده. پوک. کرو. || بلیط و قرعه که در آن چیزی نباشد. || بی اخلاق حسنه. شخصی بی اراده. بی مردانگی:
گفت ای کدخدای خام طمع
پیر پوچ بغل زن چمچاچ.سوزنی.

فرهنگ معین

(ص. ) ۱ - بیهوده، بی فایده. ۲ - فاقد معنی و ارزش. ۳ - پوک.

فرهنگ عمید

۱. میان تهی، بی مغز: حدیث پوچ گویان بی تٲمل بر زبان آید / کف بی مغز هرگز در دل دریا نمی ماند (صائب: ۹۳۱ ).
۲. ویژگی میوه یا دانه ای که میانش خالی باشد و مغز نداشته باشد، کاواک، کاوک.

فرهنگ فارسی

میان تهی، بی مغز، میوه یادانه توخالی، کاواک
۱-میان تهی جوف.۲- میوه یا دانه ای که میان. آن خالی باشدبی مغز.۳- بیفایده بیهوده.۴-بی معنیمزخرفحرف پوچ.۵- بلیط یا قرعه ای که برنده نباشد.۷- بدون اخلاق حسنه بی مردانگی. یا هیچ و پوچ. هیچ.

دانشنامه عمومی

پوچ (شرکت). پویگ ( انگلیسی: Puig ) شرکت کالای لوکس اسپانیایی است، که در زمینهٔ تولید و عرضهٔ انواع پوشاک و لوازم مد، لوازم آرایشی و عطر فعالیت می نماید.
شرکت پویگ در سال ۱۹۱۴ توسط آنتونیو پویگ تأسیس شد و هم اکنون با در اختیار داشتن ۵ کارخانخ تولیدی، مالک برندهایی چون: کارولینا هررا، پاکو رابان، ژان پل گوتیه، پرادا، ولنتینو، منگو و ماسیمو دوتی می باشد. دفتر مرکزی این شرکت در شهر بارسلون، اسپانیا قرار دارد و کلیهٔ سهام آن در اختیار خانواده پویگ می باشد.

ویکی واژه

vano
بیهوده، بی فایده.
فاقد معنی و ارزش.
پوک.

جمله سازی با پوچ

دور حباب نیم نفس نیست بیشتر از حرف پوچ بهر چه از جا رود کسی؟
سیری ز حرف پوچ ندارندمردمان بی دانه سیر و دور کند آسیای خلق
در سر بی مغز، ما را نیست چیزی جز هوا نامه سر بسته ما پوچ باشد چون حباب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس استخاره کن استخاره کن فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت