پوشانیدن

کلمه پوشانیدن به معنای پوشاندن یا پنهان کردن چیزی است. در زبان فارسی، این واژه به عنوان یک فعل مورد استفاده قرار می‌گیرد و می‌توان آن را در جملات مختلف به شیوه‌های گوناگون به کار برد. هنگام استفاده از این واژه در جملات، باید به زمان و فاعل توجه کرد و آن‌ها را به درستی تنظیم نمود. در نوشتار، رعایت قواعد نقطه‌گذاری و ساختار جملات اهمیت دارد تا متن به صورت روان و قابل فهم باشد. این فعل می‌تواند با قیدها و صفت‌های مختلف ترکیب شود؛ به عنوان مثال: به آرامی پوشانید یا کاملاً پوشانده شده است. با رعایت این نکات، می‌توان به طور صحیح و مؤثر از این کلمه در نوشتار و گفتار بهره برد.

لغت نامه دهخدا

پوشانیدن. [ دَ ] ( مص ) پوشاندن. جامه در بر کسی کردن. درپوشانیدن. ملبس کردن. الباس. ( تاج المصادر بیهقی ):
و گر زآنکه دانی که با آن هزبر
نتابی تو خود را مپوشان بگبر.فردوسی.سندس رومی در نارونان پوشاندند.منوچهری.خلعت هارون پنجشنبه هشتم ماه جمادی الأولی سنه 423 هَ. ق. بر نیمه آنچه خلعت پدرش بود راست کردند و درپوشانیدند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 361 ). امیر فرمود تا وی را به جامه خانه بردند و خلعت گرانمایه بشحنگی ری بپوشانیدند. ( تاریخ بیهقی ). چنان خلعتی که رسم قدیم بود سفهسالاران را بپوشانیدند. ( تاریخ بیهقی ص 347 ). ششم جمادی الاولی خلعت پوشانیدند. ( تاریخ بیهقی ص 381 ). غلامی از آن وی را حاجبی دادند و خلعت پوشانیدند. ( تاریخ بیهقی ص 381 ). بباید دانست که برکشیدن تقدیر... پیراهن ملک از گروهی و پوشانیدن در گروهی دیگر اندران حکمت است ایزدی. ( تاریخ بیهقی ص 91 ). امیر فرمود تا پسر وزیر عبدالجبار را خلعت پوشانیدند.( تاریخ بیهقی ص 383 ). || مستور کردن. پوشاندن: استحلس النبت؛ انبوه شد گیاه که پوشانید زمین را. ( منتهی الارب ). || نهفتن. نهان کردن. پنهان کردن. ستر. اخفاء. مخفی کردن. پوشیدن: منهیان و جاسوسان برای این کارها باشند، تا چنین دقایق را نپوشانند. ( تاریخ بیهقی ص 366 ). ناچار انهی میبایست کرد این بی تیماری،که زیان داشتی پوشانیدن. ( تاریخ بیهقی ص 294 ). || سقف ساختن برای جائی. مسقف کردن خانه و جز آن. سقف زدن. سقف ساختن خانه را با تیر و گل و شفته وکالی و شالی و سفال و آهن و حصیر و نی و امثال آن: فرسب درخت ستبر بود که بدو بام را پوشانند. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م. ) ۱ - جامه به تن کسی کردن. ۲ - نهان کردن، پنهان ساختن.

فرهنگ فارسی

( مصدر )۱-جامه بتن کسی کردنجامه در بر کسی کردن ملبس کردن در پوشانیدن.۲- پنان ساختن پرده پوشی کردن مخفی کردن. ۳-مستور کردن فرا گرفتن پوشاند: سبزه سراسر زمین را پوشانیده.۴-کسف.۵- تعیین کردن پشتوانه در بانک.

ویکی واژه

جامه به تن کسی کردن.
نهان کردن، پنهان ساختن.

جملاتی از کلمه پوشانیدن

منشور هرون بولایت خوارزم بخلیفتی‌ خداوندزاده‌ امیر سعید بن مسعود نسخت کردند. در منشور این پادشاه زاده را خوارزمشاه نبشتند و لقب نهادند و هرون را خلیفة الدّار خوارزمشاه خواندند. منشور توقیع شد، و نامه‌ها نبشته آمد به احمد عبد الصّمد و حشم تا احمد کدخدای‌ باشد؛ مخاطبه هرون ولدی و معتمدی‌ کرده آمد. و خلعت هرون پنجشنبه هشتم جمادی الأولی سنه ثلث و عشرین و اربعمائه‌ بر نیمه‌ آنچه خلعت پدرش بوده بود راست کردند و درپوشانیدند، و از آنجا رفت بخانه و نیکو حق‌ گزاردند.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم