ورق پاره
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
کنایه از: کاغذ بی ارزش.
جمله سازی با ورق پاره
ز گنجینهٔ هر ورق پارهای طلب کردی آن شغل را چارهای
ورق پاره ای چند ناپاک پیر مگر درهم آورده بد با حصیر
بهم کردم آن گنج آکنده را ورق پارههای پراکنده را
ورق پاره ای گر بر آتش بسوخت به من بر چه باید جهانی فروخت