هورمزد

لغت نامه دهخدا

هورمزد.[ م َ ] ( اِخ ) به معنی هورمز است که نام فرشته ای است. || نام کوکب مشتری. ( برهان ):
شیربا گاو و بره گرگ آشتی کرده به طبع
آشتی شان هورمزد مهربان انگیخته.خاقانی.رجوع به هرمزد شود.
|| ( اِ ) روز اول است از هر ماه شمسی. ( برهان ).

فرهنگ معین

(مُ ) (اِ. ) هُرمز.

فرهنگ عمید

= اهورامزدا

فرهنگ فارسی

اهورامزدا
۱- ( اسم )اهورمزدا ۲.- ( اسم ) سیار. مشتری برجیس. ۳- ( اسم ) روزاول از هر ماه شمسی.

فرهنگ اسم ها

اسم: هورمزد (پسر) (فارسی) (تلفظ: hurmazd) (فارسی: هورمزد) (انگلیسی: hurmazd)
معنی: هرمز، ( = هرمز )

ویکی واژه

هُرمز.

جمله سازی با هورمزد

در دهه 220 سلسله ساسانیان در ایران قدرتمندتر شد و رهبر و بنیانگذار آن، اردشیر، علیه پدر آرتاوازد، اردوان چهارم شورش کرد. اردشیر موفق شد در طول چهار سال آخرین نیروهای ارشکی ضعیف شده اشکانی را از بین ببرد. در نبرد هورمزدگان که در 28 آوریل 224 روی داد، اردوان چهارم آخرین پادشاه پارت شکست خورد و کشته شد امپراتوری ساسانیان را آغاز کرد [2] [1].
ومیس حرکت کرد وقتی به ارمنستان وارد شد شورشیان جمع شدند خواستند با او جنگ کنند. در محلی «ایزی توش»[پانویس ۷] نام جدالی واقع شد. اهورمزد یاری خود به من اعطا کرد. به فضل اهورمزد سپاه من سپاهی را که از من برگشته بود شکست داد.
مرا هورمزد بزرگست یار نمود او مرا شاه با اقتدار
منم داریوشی که آهورمزد بمن داد شاهنشهی اجرو مزد
اهمیت دعای اشم وهو در کتاب بُندَهِشن چنین است که در بخش آفرینش رودها می‌نویسد که زمانی که هورمزد از نیمه البرز دو رود را جاری ساخت یکی اروندرود و دیگری وِه‌رود که به سوی خراسان شد و از آن دو رود رودهای بسیاری پدید آمد و مردی اشم وهویی را بخواند و آن رودها باز به این دو رود بازگردند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لسان الغیب
لسان الغیب
وادی
وادی
مأوا
مأوا
دانش آموز
دانش آموز